محل تبلیغات شما

عدالت اجتماعی حضرت علی (ع)



ابوذر گفت: روزی در مسجد، خدمت رسول گرامی رسیدم.در مسجد، جز پیامبر اسلام و علی ـ علیهما و آلهما السلام ـ کسی دیگر نبود. خلوت مسجد را مغتنم شمردم و پیش رسول اللّه رفته، گفتم:ای رسول خدا!پدر و مادرم فدایت. مرا وصیت و سفارشی کن، تا خداوند مرا به خاطر آن سود دهد.»

فرمود: چه خوب، ای ابوذر! تو از مایی.تو از خانواده مایی، و تو را سفارش می کنم که آن را خوب فراگیری، وصیت و توصیه ای که در بردارنده تمام راه ها و روش های خیر و خوبی است. اگر آن را بیاموزی و پاسدارش باشی به منزله دو بالی خواهد بود که تو را در پرواز مدد کند.

ای ابوذر!خدا را آنگونه عبادت کن که گویا او را می بینی.اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند. بدان که سرآغاز عبادت و خداپرستی، معرفت» و شناخت» است. او قبل از هرچیز، اوّل» است و چیزی پیش از او نبوده است.او یکتایی است که دوّمی ندارد.پاینده ای است که نهایت ندارد. آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، پدید آمده از قدرت اوست.اوآگاه» و توانا» است.

پس از توحید، مرحله دوم بندگی خدا»، ایمان آوردن به من است و اعتراف و اقرار به این که خداوند مرا به سوی تمامی بشریت، به عنوان بشیر» و نذیر» فرستاده است، تا این که خلایق را به فرمان خدا به سوی حق (که خداوند است)دعوت کنم.

پس از توحید و اعتراف به رسالت من، دوستی کردن با اهلبیت من» است، این خانه و خانوادهای که به خواست خدا و اراده او نجس و پلیدی از آن رفته و به طهارت» رسیده است و بدان ای اباذر! که خداوند خاندان مرا در میان امتم مانند کشتی نوح قرار داده هر کس سوار شد نجات یافت و هر کس دوری کرد نابود شد و مانند باب حطه است در بنی اسرائیل هر کس وارد شد در امان بود.

ای اباذر! وصیت مرا یاد بگیر که خوشبخت دنیا و آخرت باشی.

ای اباذر! پنج چیز را پیش از پنج تا غنیمت بشمار: جوانیت را پیش از پیری؛ تندرستیت را پیش از بیماری؛ دارائیت را پیش از ناداری؛ آسودگیت را پیش از سرگرمی؛ زندگیت را پیش از مُردن.

ای اباذر! از این که کاری را به آینده موکول کنی (و کار امروز را به فردا بیفکنی تسویف») بپرهیز.تو امروز، درمقابل امروزت هستی، از آینده چه خبر داری؟اگر فردایی داشتی، برای فردایت چنان باش که برای امروزت بودی.و اگر به فردا نرسیدی، بر کوتاهی و قصور امروز، اندوه نخواهی داشت.

ای اباذر! چه بسا کسانی که به استقبال روزی می شتابند و در انتظار فردایی هستند ولی هرگز به آن نمی رسند.اگر به اجل و سرنوشت آن بیندیشی، آرزوهای دور و دراز، و مغرور شدن به آنها را دشمن خواهی دانست.

ای اباذر!در دنیا چنان باش که گویی غریبی هستی، یا یک رهگذر، و خود را از اهل گور به حساب آور.

ای اباذر! بامداد که شد وعده ی شام را به خود مده. هر گاه شام کردی سخن فردا را مگو.

ای اباذر! هر یک از شما منتظر چیست؟ ثروتی که طغیان آور است؟ فقری که نسیان آور است؟ مرضی که به فساد می کشد؟ پیری و کهولتی که زمین گیر می کند؟ یا مرگی که شتابان به سراغ می آید؟ یا دجّالی که بدترین غایب مورد انتظار است؟ یا فرا رسیدن قیامت را؟ و ساعت قیامت، وحشت بارتر و تلخ تر است.

همانا بدترین مردم در قیامت عالمی است که از علمش بهره نگیرد، و هر که علم را برای جلب خاطر و نظر مردم طلب کند به سوی بهشت راه نیابد.

ای اباذر! هر که علم را برای فریب مردم تحصیل کند بوی بهشت را استشمام نکند.

ای اباذر! چون چیزی از تو بپرسند که ندانی، بگو: نمی دانم» تا ازعواقب آن آسوده باشی و به آنچه ندانی فتوی مده تا از عذاب قیامت برهی.

ای اباذر! جمعی از بهشتیان بر دوزخیان در آیند و از آنها بپرسند: چرا شما جهنمی شُدید که ما از تعلیم و تربیت شما به بهشت در آمدیم؟ جواب دهند: ما به خوبی ها امر می کردیم و خود خوبی نمی کردیم.

ای اباذر! تو، در گذشت شب و روز، در حالی به سر می بری که اَجَل ها کم می شود. کارها دقیقاً محفوظ است. مرگ هم ناگهان می رسد. هر زارع و کشتکاری، آنچه را کاشته درو می کند (گندم از گندم بروید، جو ز جو) هرکس به هر چیزی برسد، خداوند عطا کرده، و هرکه از گزند و شرّی محفوظ مانده، خداوند نگهبانش بوده است.

ای اباذر! به خُردی گناه نگاه نکن و لکن عظمت خدایی را که عصیانش کرده ای توجه کن.

ای اباذر! مؤمن بر گناهی که کرده از گنجشکی که گرفتار قفس شده (و برای آزادی تقلّا می کند) مضطرب تر و پر هیجان تر است.

یا اباذر! هر که می تواند گریه کند بگرید و هر که نمی تواند گریه کند در دل همواره محزون باشد و حالت گریه بر خود گیرد، که آدم سنگدل از خدای متعال دور است؛ ولی نمی فهمند.

یا اباذر! بنده گناهکاری را در قیامت می آوردند و گناهانش را در برابر دیده اش می نهند، می گوید من در دنیا همواره بر این گناه خود ترسان بودم و در نتیجه همین سخن، بخشوده می گردد.

یا اباذر! مردی که به کارهای خوب خودش تکیه و خاطر جمعی دارد و به نظر خود گناهان صغیره و کوچکی انجام می دهد و (آنها را تا دم مرگ رها نمی کند) در روز قیامت خداوند بر او خشمگین خواهد بود و مرد دیگری که گناه مرتکب می شود ولی بعدا آنها را ترک نماید در قیامت در امان خواهد بود.

ای اباذر! گاه بنده ای گناه می کند و بهشت می رود.

پرسیدم: چگونه یا رسول الله؟

فرمود: گناهش همواره در برابر چشمش می باشد و از آن توبه می کند و به سوی حق باز می گردد تا به بهشت می رود.

یا اباذر! خداوند متعال به برادرم عیسی وحی کرد: یا عیسی! دنیا را دوست مدار که من آن را دوست ندارم و دل به آخرت ببند که خانه بازگشت تو است (و ابدی می باشد).

یا اباذر! چون برادر مسلمان را دیدی که نسبت به دنیا بی رغبت و زاهد است حرف او را گوش ده که به تو حکمت می آموزد.

گفتم: یا رسول الله! زاهدترین مردم کیست؟

فرمود: آن کس که قبر و پوسیدگی تن در خاک را فراموش نکند و زینت های دنیا و اضافه بر ضرورت را رها کند، و جهان باقی ابدی را بر دنیای فانی برگزیند، و فردا را از عمر خود به حساب نیاورد، و هر آن، چنان پندارد که خواهد مُرد و به سر منزل مردگان خواهد رفت.

ای اباذر! خداوند متعال به من وحی نفرموده که مال گرد آورم و لکن وحی فرموده که: خداوند خود را تسبیح گوی و از ساجدین باش، چندان خدا را عبادت کن تا به مقام یقین نایل آیی.

ای اباذر! عشق به مال و مقام، از دو گرگ خون خواری که به آغل گوسفندان زنند و تا صبح از آنها بدرند برای دین انسان خطرناک تر است، بنگر که پس از این واقعه ای از گله گوسفند چه خواهد ماند.

پرسیدم: یا رسول الله! مردم خاضع و فروتن که زودتر از دیگران به بهشت می روند کسانی هستند که بیشتر به یاد خدا می باشند؟

فرمود: نه! بلکه فقرای مسلمین، که پای بر دوش مردم می گذارند (و به سوی بهشت می روند). خان و نگهبانان بهشت به آنها می گویند که: بمانید تا حساب پس دهید. جواب می دهند که: چه حسابی پس دهیم که به خدا، نه قدرت و منصبی داشتیم که عدل و یا ستم روا داریم و نه مال فراوانی که بخل یا اسراف بکار بریم و لکن خدا را عبادت می کردیم و دعوت او را اجابت نمودیم.

یا اباذر! دنیا دل ها و بدن ها را به خود مشغول می دارد و خداوند از نعمت های حلال ما را باز پرسی می کند تا چه رسد به حرام.

پرسیدم یا رسول الله! زیرک ترین فرد مؤمنان کیست؟

فرمود: آن کس که بیشتر بیاد مرگ باشد و خود را بهتر برای آن آماده سازد.

یا اباذر! چون نور الهی بدل راه یابد دل را وسعت بخشد.

گفتم علامت آن نور چیست؟

فرمود: توجه به جهان ابدی، و کناره گیری از دنیای فریبا، و آمادگی برای مرگ قبل از رسیدن آن.

یا اباذر! از خدا بترس؛ ولی برای این که مردم تو را گرامی دارند تظاهر به خداپرستی مکن در حالی که دلت فاسد باشد.

یا اباذر! دو رکعت نماز مختصر و با تفکر بهتر است از یک شب نماز بدون حضور قلب.

یا اباذر! انسان (در دین خود) کاملا بینا و بصیر نگردد مگر آن که مردم را در راه خدا و انجام وظیفه چون چهارپایان بداند و در عین حال چون بخود می نگرد، بگوید من از همه کوچکترم.

ای اباذر! به حقیقت ایمان نرسی مگر آن که همه مردم را در دینشان، احمق و در دنیاشان، عاقل بدانی.

ای اباذر! پیش از آن که به حسابت برسند خود را محاسبه کن، که این محاسبه برای حساب فردایت بهتر است، و پیش از آن که تو را به میزان سنجش نهند خود را بسنج، و خود را برای روز حساب بزرگ آماده کن؛ روزی که هیچ امر پنهانی بر خدا مستور نماند.

یا اباذر! مَثَل آن کس که بدون عمل، دعا می کند مثل کسی است که بدون کمان، تیر بیندازد.

یا اباذر! خداوند متعال از سه کس به ملائکه می بالد:

کسی که در بیابان بی آب و علفی اذان بگوید و برخیزد و نماز بگزارد، خداوند به ملائکه می فرماید: به این بنده من بنگرید که نماز می خواند و هیچ کس جز من او را نمی بیند، و هفتاد هزار فرشته نازل می شوند و پشت سر او نماز می خوانند و تا فردای آن روز برایش استغفار می کنند،

و مردی که شب بر می خیزد و به تنهایی نماز می خواند و در سجده خوابش می برد، خداوند متعال می فرماید: به بنده ام بنگرید که روحش نزد من است و بدنش در سجده

و مردی که در میدان جهاد است همه همراهانش فرار کرده اند و او می جنگد تا شهید گردد.

یا اباذر! جز با مؤمن منشین، و جز آدم متقی غذای تو را نخورد و غذای فاسقان را مخور.

یا اباذر! برای انسان همین اندازه دروغ کافی است که هر چه می شنود به زبان آرَد.

یا اباذر! هیچ چیز برای زندانی نگهداشتن، بهتر از زبان نیست.

یا اباذر! کسی که زبانش را نگه ندارد، عملی انجام نداده.

یا اباذر! عیب جوی خَلق و مدیحه گو و طعنه زن و ظاهر ساز، مباش.

یا اباذر! هر که در کسب ثروت بی باک باشد و از هر جا (حلال یا حرام) که رسد ابا نکند خداوند نیز باک نخواهد داشت که از کدام در به دوزخش اندازد.

یا اباذر! خدای متعال فرماید: من از حکیم حرف قبول نمی کنم؛ ولی به همّت و هدف او می نگرم اگر میل و همّ او در چیزی است که من راضی و خشنود باشم، سکوت او را ثواب حمد می دهم.

یا اباذر! خداوند متعال به چهره ها و اموال شما نگاه نمی کند بلکه به دل ها و اعمال شما می نگرد.

یا اباذر! تقوی در اینجا است (حضرت اشاره به سینه فرمود).

یا اباذر! چهار چیز است که غیر از مؤمن به آن نمی رسد: سکوت که اول عبادت است، فروتنی برای خدای سبحان، و در هر جا به یاد خدای متعال بودن، و کمی ثروت.

یا اباذر! همواره در فکر انجام حسنه باش؛ اگر چه به انجام آن نرسی تا از غافلان نوشته نشوی.

یا اباذر! هر که اختیار دامن (شهوت جنسی) و دهانش را داشته باشد به بهشت خواهد رفت.

گفتم یا رسول الله ما به گفته هایمان مؤاخذه خواهیم شد؟

فرمود: یا اباذر! مگر چیزی جز کشته های زبان مردم را به صورت به جهنم می اندازد؟ که تا خاموش هستی در سلامتی و چون زبان به حرف بگشایی چیزی به نفع یا ضرر تو نوشته می شود.

یا اباذر! گاه کسی در مجلسی کلمه ای می گوید که مجلسیان را بخنداند و به واسطه همان به قدر زمین تا آسمان به سوی جهنم سقوط می کند.

یا اباذر! وای بر کسی که سخن های دروغ می گوید تا مردم را بخنداند. وای بر او! وای بر او! وای بر او!

یا اباذر! هر که سکوت کند نجات یابد، بر تو باد به راستگویی، و هرگز کلمه ای دروغ از دهانت بیرون نشود.

یا اباذر! هر که در دنیا دو زبان و دو رو (منافق) باشد در جهنم نیز دو زبانه باشد.

یا اباذر! آنچه در مجالس می گذرد امانت است، و علنی کردن سرّ مسلمان خیانت می باشد.

یا اباذر! در هر هفته روزهای دوشنبه و پنجشنبه اعمال مردم دنیا به خدا عرضه می گردد، و برای هر مؤمنی استغفار می شود مگر برای بنده ای که بین او و برادر مسلمانش کینه باشد، و دستور می رسد که عمل این دو تن را رها کنید تا با هم صلح کنند.

یا اباذر! هر که بمیرد با ذرّه ای تکبر بوی بهشت را نشنود مگر آن که قبل از مرگ توبه کند.

مردی پرسید یا رسول الله من زیبایی و آراستگی را خیلی دوست دارم چنان که می خواهم لباس و کمربند و کفشم قشنگ باشد آیا اشکال دارد؟

فرمود: در دل چگونه ای؟ گفت: دلم به حق عارف است و آرامش دارد.

فرمود: این کبر نیست؛ ولی کبر آن است که حق را رها کنی و روی به غیر حق آوری، و چون مردم را ببینی گمان بری که مال و آبروی هیچ کس به اندازه مال و آبروی تو ارزنده نیست.

یا اباذر! بیشتر کسانی که به دوزخ می روند متکبّرانند.

یا اباذر! مردمی در امت من بیایند و در ناز و نعمت زاییده و بزرگ شوند و همّشان، خور و خواب باشد و چرب زبانی کنند، آنها بدترین امت من هستند.

یا اباذر! هر که به پوشیدن لباس زیبا، قدرت داشته باشد و برای فروتنی در پیشگاه حق آن را نپوشد در صورتی که برای آبرو و حیثیت او مضر نباشد و خود را بی آن که مسکنت داشته باشد خوار بدارد، و مالش را در غیر معصیت خرج و انفاق نماید و به بیچارگان و مسکینان کمک کند و با اهل علم و حکمت مجالست نماید، خوش به حال آن که باطنش صالح و ظاهرش نیکو باشد و مردم از شرّ او در امان بمانند، خوش به حال آنکه به علم خود عمل کند و اضافه مال و در آمدش را انفاق نماید، و اضافه بر ضرورت سخن نگوید.

یا اباذر! آیا لباس خشن و جامه کهنه برای آن نیست که خود خواهی و فخر فروشی به تو راه نیابد؟

یا اباذر! در آخر امان مردمی می آیند که در زمستان و تابستان لباس پشمی می پوشند و این را وسیله برتری خود بر دیگران می دانند، که ملائکه زمین و آسمان ها آنها را لعنت خواهند کرد.

یا اباذر! مردمی در امت من بیایند و در ناز و نعمت زاییده و بزرگ شوند و همّشان، خور و خواب باشد و چرب زبانی کنند، آنها بدترین امت من هستند.

یا اباذر! هر که به پوشیدن لباس زیبا، قدرت داشته باشد و برای فروتنی در پیشگاه حق آن را نپوشد در صورتی که برای آبرو و حیثیت او مضر نباشد و خود را بی آن که مسکنت داشته باشد خوار بدارد، و مالش را در غیر معصیت خرج و انفاق نماید و به بیچارگان و مسکینان کمک کند و با اهل علم و حکمت مجالست نماید، خوش به حال آن که باطنش صالح و ظاهرش نیکو باشد و مردم از شرّ او در امان بمانند، خوش به حال آنکه به علم خود عمل کند و اضافه مال و در آمدش را انفاق نماید، و اضافه بر ضرورت سخن نگوید.

یا اباذر! آیا لباس خشن و جامه کهنه برای آن نیست که خود خواهی و فخر فروشی به تو راه نیابد؟

یا اباذر! در آخر امان مردمی می آیند که در زمستان و تابستان لباس پشمی می پوشند و این را وسیله برتری خود بر دیگران می دانند، که ملائکه زمین و آسمان ها آنها را لعنت خواهند کرد.

یا اباذر! می خواهی از بهشتیان به تو خبر دهم؟

گفتم آری یا رسول الله!

فرمود: ژولیده غبار آلودی که دو جامه کهنه دارد که مورد توجه و شناسایی مردم نباشد، که اگر این کس خدای را قسم دهد خداوند جوابش دهد.





صفحه 403
(گفته شد یكى از یاران پرهیزكار امام علیه السّلام به نام همّام  گفت: اى امیر مؤمنان پرهیزكاران را براى من آنچنان وصف كن كه گویا آنان را با چشم مى نگرم. امام علیه السّلام در پاسخ او درنگى كرد و فرمود: اى همّام از خدا بترس و نیكوكار باش كه خداوند با پرهیزكاران و نیكوكاران است» امّا همّام دست بردار نبود و اصرار ورزید، تا آن كه امام علیه السّلام تصمیم گرفت صفات پرهیزكاران را بیان فرماید. پس خدا را سپاس و ثنا گفت، و بر پیامبرش درود فرستاد، و فرمود:)
1.سیماى پرهیزكاران
پس از ستایش پروردگار همانا خداوند سبحان پدیده ها را در حالى آفرید كه از اطاعتشان بى نیاز، و از نافرمانى آنان در امان بود، زیرا نه معصیت گناهكاران به خدا زیانى مى رساند و نه اطاعت مؤمنان براى او سودى دارد، روزى بندگان را تقسیم، و هر كدام را در جایگاه خویش قرار داد. امّا پرهیزكاران در دنیا داراى فضیلت هاى برترند، سخنانشان راست، پوشش آنان میانه روى، و راه رفتنشان با تواضع و فروتنى است، چشمان خود را بر آنچه خدا حرام كرده مى پوشانند، و گوش هاى خود را وقف دانش سودمند كرده اند، و در روزگار سختى و گشایش، حالشان یكسان است. و اگر نبود مرگى كه خدا بر آنان مقدّر فرمود:ه، روح آنان حتى به اندازه بر هم زدن چشم، در بدن ها قرار نمى گرفت، از شوق دیدار بهشت، و از ترس عذاب جهنّم. خدا در جانشان بزرگ و دیگران كوچك مقدارند، بهشت براى آنان چنان است كه گویى آن را دیده و در نعمت هاى آن به سر مى برند، و جهنّم را چنان باور دارند كه گویى آن را دیده و در عذابش گرفتارند. دل هاى پرهیزكاران اندوهگین، و مردم از آزارشان در أمان، تن هایشان لاغر، و درخواست هایشان اندك، و نفسشان عفیف و دامنشان پاك است. در روزگار كوتاه دنیا صبر كرده تا آسایش جاودانه قیامت را به دست آورند: تجارتى پر سود كه پروردگارشان فراهم فرمود:ه، دنیا مى خواست آنها را بفریبد امّا عزم دنیا نكردند، مى خواست آنها را اسیر خود گرداند كه با فدا كردن جان، خود را آزاد ساختند.
2.شب پرهیزكاران
پرهیزكاران در شب بر پا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفكّر و اندیشه مى خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروى درد خود را مى یابند. وقتى به آیه اى برسند كه تشویقى در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روى آورند، و با جان پر شوق در آن خیره شوند، و گمان مى برند كه نعمت هاى بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد،
 ص 405
و هر گاه به آیه اى مى رسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن مى سپارند، و گویا صداى بر هم خوردن شعله هاى آتش، در گوششان طنین افكن است، پس قامت به شكل ركوع خم كرده، پیشانى و دست و پا بر خاك مالیده، و از خدا آزادى خود را از آتش جهنّم مى طلبند.
3.روز پرهیزكاران
پرهیزكاران در روز، دانشمندانى بردبار، و نیكوكارانى با تقوا هستند كه ترس الهى آنان را چونان تیر تراشیده لاغر كرده است، كسى كه به آنها مى نگرد مى پندارد كه بیمارند امّا آنان را بیمارى نیست، و مى گوید، مردم در اشتباهند در صورتى كه آشفتگى ظاهرشان، نشان از امرى بزرگ است. از اعمال اندك خود خشنود نیستند، و اعمال زیاد خود را بسیار نمى شمارند. نفس خود را متّهم مى كنند، و از كردار خود ترسناكند. هرگاه یكى از آنان را بستایند، از آنچه در تعریف او گفته شد در هراس افتاده مى گوید: من خود را از دیگران بهتر مى شناسم و خداى من، مرا بهتر از من مى شناسد، بار خدایا، مرا بر آنچه مى گویند محاكمه نفرما، و بهتر از آن قرارم ده كه مى گویند، و گناهانى كه نمى دانند بیامرز»
4.نشانه هاى پرهیزكاران
و از نشانه هاى یكى از پرهیزكاران این است كه او را اینگونه مى بینى: در دیندارى نیرومند، نرمخو و دور اندیش است، داراى ایمانى پر از یقین، حریص در كسب دانش، با داشتن علم بردبار، در توانگرى میانه رو، در عبادت فروتن، در تهیدستى آراسته، در سختى ها بردبار، در جستجوى كسب حلال، در راه هدایت شادمان و پرهیز كننده از طمع ورزى، مى باشد. اعمال نیكو انجام مى دهد و ترسان است، روز را به شب مى رساند با سپاسگزارى، و شب را به روز مى آورد با یاد خدا، شب مى خوابد اما ترسان، و بر مى خیزد شادمان، ترس براى اینكه دچار غفلت نشود، و شادمانى براى فضل و رحمتى كه به او رسیده است. اگر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش مى كند. روشنى چشم پرهیزكار در چیزى قرار دارد كه جاودانه است، و آن را ترك مى كند كه پایدار نیست، بردبارى را با علم، و سخن را با عمل، در مى آمیزد. پرهیزكار را مى بینى كه: آرزویش نزدیك، لغزش هایش اندك، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراكش كم، كارش آسان، دینش حفظ شده، شهوتش در حرام مرده و خشمش فرو خورده است. مردم به خیرش امیدوار، و از آزارش در امانند. اگر در جمع بى خبران باشد نامش در گروه یاد آوران خدا ثبت مى گردد، و اگر در یاد آوران باشد نامش در گروه بى خبران نوشته نمى شود. ستمكار خود را عفو مى كند، به آن كه محرومش ساخته مى بخشد، به آن كس كه با او بریده مى پیوندد، از سخن زشت دور، و گفتارش نرم، بدى هاى او پنهان، و كار نیكش آشكار است. نیكى هاى او به همه رسیده، آزار او به كسى نمى رسد.
 ص 407
در سختى ها آرام، و در ناگواریها بردبار و در خوشى ها سپاسگزار است. به آن كه دشمن دارد ستم نكند، و نسبت به آن كه دوست دارد به گناه آلوده نشود. پیش از آن كه بر ضد او گواهى دهند به حق اعتراف مى كند، و آنچه را به او سپرده اند ضایع نمى سازد، و آنچه را به او تذكّر دادند فراموش نمى كند. مردم را با لقب هاى زشت نمى خواند، همسایگان را آزار نمى رساند، در مصیبت هاى دیگران شاد نمى شود و در كار ناروا دخالت نمى كند، و از محدوده حق خارج نمى شود. اگر خاموش است سكوت او اندوهگینش نمى كند، و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمى شود، و اگر به او ستمى روا دارند صبر مى كند تا خدا انتقام او را بگیرد. نفس او از دستش در زحمت، ولى مردم در آسایشند. براى قیامت خود را به زحمت مى افكند، ولى مردم را به رفاه و آسایش مى رساند. دورى او از برخى مردم، از روى زهد و پارسایى، و نزدیك شدنش با بعضى دیگر از روى مهربانى و نرمى است. دورى او از تكبّر و خود پسندى، و نزدیكى او از روى حیله و نیرنگ نیست. (سخن امام كه به اینجا رسید، ناگهان همّام ناله اى زد و جان داد. امام علیه السّلام فرمود:) سوگند به خدا من از این پیش آمد بر همّام مى ترسیدم. سپس گفت: آیا پندهاى رسا با آنان كه پذیرنده آنند چنین مى كند شخصى رسید و گفت: چرا با تو چنین نكرد امام علیه السّلام پاسخ داد: واى بر تو، هر أجلى وقت معیّنى دارد كه از آن پیش نیفتد و سبب مشخّصى دارد كه از آن نكند. آرام باش و دیگر چنین سخنانى مگو، كه شیطان آن را بر زبانت رانده است.


اللهم ارزقنا شفاعه الحسین یوم الورود
خدایا در روز (ورود ) شفاعت حسین را روزیم گردان

ضمن تسلیت ایام عزای سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و یاران با وفایش توجه شما را به لفظ (ورود) در این فراز پایانی زیارت عاشورا که باید در سجده خوانده شود جلب میکنم

این (ورود) ورود به کجاست که احتیاج به دستگیری و کمک و شفاعت حسین بن علی (ع) دارد ؟

چه روز مهم و نگران کننده ای است که امام صادق (ع) به ما می آموزد در سجده ی پایان زیارت به یاد آن باشیم و برای به سلامت رد شدن از آن ،دست به دامان شفیع و میانجی شویم ؟

ممکن است بگویید : "روز قیامت " است در آن صورت خواهم گفت : دلیلتان چیست ؟
چون در آیات و روایات به  روز قیامت (یوم الخروج ) و (یوم البعث ) یا روز برخاستن گفته اند ، ولی یوم الورد نگفته اند میخواهم از یک آیه قران کمک بگیرم و پرسشمان را پاسخ دهم

آیه ی مهمی که من آن را داغترین آیه ی قران نامیده و برایش یک کتاب مستقل نوشته ام

آیه  ی مورد توجه آیه ی 71 سوره مریم است "ان منکم الا واردها " همه شما بدون استثنا وارد می شوید وارد کجا ؟ با نگاه به چند آیه قبل به وضوح میبینم منظور ورود به جهنم است

در کتاب " همه به جهنم میروند" با بهره گیری از روایات روشن کردیم که پل صراط که همه باید از آن بگذرند از متن جهنم میگذرد و روز قدم گذاشتن روی این پل را (یوم الورود ) می گویند

خود امام حسین و سایر معصومین چون سفینه نجاتند ن تنها به سرعت نور از روی پل صراط و در واقع از داخل جهنم رد میشوند ، بلکه این توانایی را دارند که هر کسی را که به ایشان بچسبد با همان سرعت با خود ببرد

دانشمند و مفسر معاصر حضرت آیت الله جوادی آملی چه دقیق و زیبا میفرمایندکه شفاعت از ریشه "شفع " به معنای "زوج و جفت شدن و به هم چسبیدن "لذا ایشان میفرمایند : اگر در این دنیا به امامتان چسبیدید وبا همان سرعت نوری که دارد شما را هم رد میکند

بنابر این کسی میتواند از امام حسین (ع) توقع شفاعت داشته باشد که در این دنیا اخلاق و رفتارش تناسبی با اخلاق و رفتار امامش داشته باشد

عزیزانی که درباره یوم الورود و ورود و پل صراط هنوز سوال دارندمیتوانند به کتاب همه به جهنم میروند مراجعه کنند

به قلم علیرضا برازش


صل الله علیک یا ابا عبدالله
صل الله علیک یا ابا عبدالله
صل الله علیک یا ابا عبدالله

با وجودی که دو صد کوه ذنوبی دارم
دلخوشم دلبر ستار العیوبی دارم

تا دگر پیش ملائک نرودآبرویم
زود اعلام کند بنده خوبی دارم

به خدا هر شب و هر روز کنم استغفار
نگرانم چ طلوعی چ غروبی دارم

پرسم از خو یش دما دم  ز روی خوف و رجا
چه قدر خشیت درگاه ربوبی دارم

در ره  عاقبت خویش چه کاری کردم
تا به کی چشم به امداد غیوبی دارم

فقط از خوبی خود به دگران میگویم
با دل خویش نگفتم که عیوبی دارم

با وجودی که گنهکارم وصلم به حسین
به خدا در دل خود دلبر خوبی دارم

هر چنان فاطمه تا کرب و بلا
می روم هم ره خود نیز قلوبی دارم

گفت در تشت طلا آن سر ببریده به من
بر لب خود در این بزم چه چوبی دارم

صبح در کنج تنورم دل شب گوشه دیر
گاه برنیزه طلوعی و غروبی دارم




یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿۲۷﴾

اى نفس مطمئنه (۲۷)

ارْجِعِی إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ﴿۲۸﴾

خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد (۲۸)

فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿۲۹﴾

و در میان بندگان من درآى (۲۹)

وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿۳۰﴾

و در بهشت من داخل شو (۳۰)


سلام بر فرزند شهید امیرالمومنین، علی علیه‌السلام و بی‌بی فاطمه زهرا ‌سلام‌ الله‌ علیها
سلام بر شافع روز جزا
سلام بر آن که ملائک در عزایش می‌گریند
سلام بر کسى که بیعتش را شکستند
سلام بر آقایى که حامى دیگران بود و خود بی‌یاور ماند
سلام بر میدان عشق‌بازی یاران عاشق دل‌باخته کوى معشوق
سلام بر اقایم حسین

اَلسّلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیبِ
سلام بر محاسن به خون خضاب شده

اَلسّلامُ عَلَی الخَدِّ التَّریبِ
سلام بر گونه خاک‌آلود

اَلسّلامُ عَلَی الثَّغرِ المَقروعِ بِالقَضیبِ
سلام بر لبی که با نی زده شد

اَلسّلامُ عَلَی الرَّأسِ المَرفوعِ
سلام بر سری که بالای نیزه شد

اَلسّلامُ عَلَی الاَجسادِ العارِیةِ فِی الفَلَواتِ
سلام بر اجسادی که در بیابان رها شد

اَلسّلامُ عَلَی النُّفوسِ المُصطَلماتِ
سلام بر بدنهای به زنجیر کشیده‌شده

اَلسّلامُ عَلَی الاَرواحِ المُختَلساتِ
سلام بر جانهای به ستم گرفته‌شده

اَلسّلامُ عَلَی الاَجسادِ العاریات
سلام بر پیکرهای عریان

اَلسّلامُ عَلَی الجُسومِ الشاحِباتِ
سلام بر جسمهای نحیف و رنگ‌باخته

اَلسّلامُ عَلَی الاَبدانِ السَّلیبَةِ
سلام بر بدنهای جامه‌ربوده

اَلسّلامُ عَلَی المُجَدِّلینَ فِی الفَلَواتِ
سلام بر به خاک‌افتادگان در بیابانها

اَلسّلامُ عَلَی النّازِحینَ عَنِ الاَوطانِ
سلام بر دورافتادگان از وطن




در روز عاشورا هنگامی که عمر بن سعد سپاه خود را برای جنگ با امام حسین علیه السلام آماده کرد و پرچم ها را در جای خود قرار داد و میمنه و میسره لشگر را تنظیم نمود، به افرادی که در قلب لشگر بودند گفت: در جای خود ثابت بمانید و حسین را از هر طرف احاطه کنید تا او را همانند حلقه انگشتری در میان بگیرید.

در این میان، امام علیه السلام در برابر سپاه کوفه ایستاد و از آنها خواست تا خاموش شوند، ولی آنها ساکت نشدند.
امام به آنها فرمود:
وای بر شما! چه زیانی می برید اگر سخن مرا بشنوید ؟! من شما را به راه راست می خوانم. هر کس از من فرمان ببرد به راه صواب و درست باشد و هر کس نافرمانی کند هلاک شود. همه شما از فرامین من سر باز می زنید و سخن مرا گوش نمی دهید؛ چرا که شکم های شما از مال حرام پر شده است و بر دلهای شما مهر شقاوت نهاده شده است. وای بر شما آیا خاموش نمی شوید؟! آیا گوش فرا نمی دهید؟!»

اینجا بود که اصحاب عمر بن سعد یکدیگر را ملامت کردند و گفتند:
گوش دهید !! امام علیه السلام پس از سکوت سپاه دشمن فرمود: ای مردم، هلاک و اندوه بر شما باد که با آن شور و شعف ما را فرا خواندید تا به فریاد شما برسیم و ما شتابان برای فریادرسی شما آمدیم، ولی شما شمشیری را که خود در دست شما نهاده بودیم، به روی ما کشیدید و آتشی که ما برای دشمن خود و دشمنان شما افروخته بودیم برای ما فروزان کردید و در جنگ با دوستانتان به یاری دشمنانتان برخاستید! با این که آنان در میان شما نه به عدل رفتار کردند و نه امید خیری از آنان دارید بدون اینکه از ما امری صادر شده باشد که سزاوار این دشمنی و تهاجم باشیم.

وای بر شما، چرا آن گاه که شمشیرها در غلاف و دلها آرام و خاطرها جمع بود، ما را رها نکردید. و همانند مگس به سوی فتنه پریدید و همانند پروانه ها به جان هم افتادید؟! هلاکت باد شما را ای بندگان کنیز و بازماندگان احزاب و رها کنندگان کتاب و ای تحریف کنندگان کلمات خدا و فراموش کنندگان سنت رسول و کشندگان فرزندان انبیا و عترت اوصیای پیامبران و ملحق کنندگان ناکسان به صاحبان انساب و آزار کنندگان مؤمنین و فریاد گران رهبران کفر که قرآن را پاره کردند! آری به خدا سوگند بی وفایی و پیمان شکنی، عادت شماست.

ریشه شما با مکر و بی وفایی در هم آمیخته است و شاخه های شما بر آن پروریده است. شما خبیث ترین میوه اید، گلوگیر در کام باغبان خود گوارا در کام غاصبان و راهن.

لعنت خدا بر پیمان شکنی که میثاق های محکم شده را شکستند، خدا را کفیل خود قرار داده بودید و به خدا سوگند که آن پیمان شکنان شمایید! اینک این دعی بن دعی» عبیدالله بن زیاد مرا در میان دو چیز مخیر کرده است:
شمششیر کشیدن و یا خوار شدن!
و هیهات که ما به ذلت تن نخواهیم داد، خدا و رسول او و مؤمنان برای ما هرگز زبونی نپسندند، دامنهای پاکی که ما را پرورانده اند و سرهای پر شور و مردان غیرتمند هرگز طاعت فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند و من با این جماعت اندک با شما می جنگیم، هر چند یاوران مرا تنها گذاشتند.

آن گاه اشعاری به این مضمون قرائت کرد:
اگر پیروز شویم، دیر زمانی است که پیروز بوده ایم و اگر مغلوب شویم باز هم مغلوب نشده ایم. عادت ما ترس نیست، ولی کشته شدن ما با دولت دیگران قرین است.
سپس فرمود: به خدا سوگند ای گروه کفران پیشه! پس از من چندان زمانی نخواهد گذشت مگر به مقداری که سواره ای بر مرکبش سوار شود، که روزگار چون سنگ آسیا بر شما می گردد و شما را در دلهره و اضطرابی عمیق فرو برد و این عهدی است که پدرم از طرف جدّم با من بسته است.

پس رأی خویش و همراهان خود را بار دیگر ارزیابی کنید تا روزگار بر شما غم و اندوه نبارد! من کار خویش را بر عهده خدا نهادم و می دانم که چیزی بر زمین نجنبد مگر به دست قدرت بالغه الهی.

خداوندا! باران آسمان را از اینان دریغ کن و برایشان قحطی پدید آور و آن غلام ثقفی را برایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند و انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد که اینان ما را تکذیب کردند و بی یاور گذاشتند و تو پروردگار مایی، به سوی تو روی آوردیم و بر تو توکل نمودیم و بازگشت ما به سوی توست.

منابع:

  • قصه کربلا، ص 268 و 272.
  • تحف العقول، ص 174
  • بحارالانوار، ج 45، ص 9.


عشق یعنی حال دلت خوب باشه

حال دلت وقتی خوبه آنهایی که در سالهایی دور در کنارت بودند

و هم اکنون نیستند آرزو میکنی که در کنارت قرار گیرند

اما صد افسوس که دیگر نیستند و جایشان خالیست .

لحظه های با هم بودن در کنار عزیزانتان را قدر بدانید .

عشق یعنی : پدر ، مادر ، همسر ، مادر بزرگ ، پدر بزرگ

عشق یعنی کسی که بهار و تابستان و پاییر و زمستان میگذرد .

و از او بی خبری و حال دلت خراب است و از حال دل او بی خبری

قصه ناتمام ، فراغ ، انتظار ، معجزه .

آیا انتطار تاب می آورد تا معجزه رخ دهد تا قصه تمام و فراغ به وصل

تا که بر گردد با بقچه ای پر از حرفهای نا تمام




بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ


مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ

وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا﴿۲۳﴾

در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

سوره مبارکه الأحزاب آیه23


برسان سلام ما را به فرشته ها به باران


الهی لا تکلنی
خداوندا مرا بپذیر
خداوندا عاشق دیدارتم
همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن  و نفس کشیدن نمود
خداوندا مرا پاکیزه بپذیر

" ساعاتی قبل از عروجش آنچنان با معشوقش عارفانه دلبری میکند که گویا بر سرانجامش آگاه است و به سویش میشتابد ، خوشا به سعادتش که سر بر بالین مادر پهلو شکسته نهاد و مادر با استقبال ، پذیرایش گشت " مومنین گواهی میدهند که از شما رضایت دارند"

  ای شهید ای شهید، ای آنکه بر کرانه ی ازلی و ابدی وجود برنشسته ای! دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش. "سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی

امام علی علیه السلام هنگام فرستادن مالک اشتر به مصر

من بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستاده ام که در ایام ترس چشم بر هم نمی نهد و از بیم مصائب ،
از دشمن نمی هراسد و بر تبهکاران از آتش سخت تر است

نامه 38 نهج البلاغه

امیرالمومنین علی علیه السلام :

اندیشیدن مانند با چشم دیدن نیست ، زیرا گاه چشم ها به صاحبانش دروغ می گویند ، ولی خرد به آنکه از وی اندرز خواسته ، نیرنگ نمی زند .
نهج البلاغه حکمت 281
درگذشت هموطنان عزیزمان و دیگر کشورهایی که در سانحه هواپیمای اکراینی دار فانی را وداع گفتند را به بازماندگان و داغداران تسلیت می گوییم .


لَعَنَ اللَّهُ  آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنی اُمَیَّةَ وَ
لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ

تویی که از دهان پر از نجاستت عزیز ما را با الفاظ زشت خطاب میکنی تمام دنیا میداند که از کدام قبیله ای و حتی کودکان سرزمینت از هویت اصلی تو باخبرند ، تو بدان که لجن پراکنی هایت ذره ای از ابهت واحترام عزیز ما کم نمیکند


السَّلاَمُ عَلَیْكِ یَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ

یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

اى آن كه خدایى كه تو را خلق كرد پیش از خلقت بیازمود و در آن آزمایش بر هر گونه بلا و مصیبت تو را شكیبا و بردبار گردانید و ما چنین پنداریم كه دوستان شما هستیم و مقام بزرگى شما را تصدیق مى‏كنیم و بر هر دستور و تعلیمات الهى كه پدر شما و وصیّش كه درود حق بر او باد



و چه زیباست عدد چهل .
زمان ما را با خود میبرد و ما مانده ایم یک دنیا حرف و یک خیابان دلتنگی ، خوشا به سعادتت که در این هیاهو و غوغای پر تلاطم در مسابقات زیاده خواهی های دنیوی برای رسیدن به پست و مقام ، آرامش را در جوار یارانت و دوستانت ترجیح دادی ، سلام دلهای پر از دلتنگی و بغض های ناتمام ما را به پدرانمان برسان و ما را از دعا فراموش و دستانمان را رها نسازند


السلام علیکَ یا رسول الله . السلام علیکَ یا امیر المومنین .
السلام علیکِ یا فاطمةَ اهراء. السلام علی الحسن و الحسین سیدی شبابَ اهلِ الجنة

السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله
السلام علیکِ یا عزیزة اهراء
السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور السَّواطع یا فاطمة بنت حِزام الکِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته.
اُشهِد الله و رسولَه  اَنَّکِ جاهدتِ  فی سبیل الله اذ ضحیّتِ باولادک دون الحسین ابنِ بنتِ رسولِ الله
و عبدتِ اللهَ مُخلَصَةً له الدین بِوِلائک للائمة المعصومین
و صبرتِ علی تلک الرزیة و احتسبتِ ذلک عند الله رب العالمین.



درورد بر تو ای فرستاده خدا ، درورد بر تو ای پیشوای ایمانیان
درود بر تو ای فاطمه زهرا ، پیشوا و سرور ن در هر دو جهان
درود بر حسن و حسین ، دو سرور جوانان اهل بهشت
درود برتو ای همسر جانشین فرستاده خدا
درود بر تو ای کسی که عزیز حضرت زهرا بودی
سلام بر تو ای مادر ماههای درخشان ، ای فاطمه دختر حزام بن خالد از قبیله بنی کلاب  که لقب داده شدی ( از طرف حضرت علی ) به ام البنین ( مادر پسران ) و رحمت و برکات خدا بر تو باد.

خدا و پیامبرش را گواه می گیرم که همانا تو با اهدای فرزندانت و قربانی‏ کردن آن‏ها در راه آرمان‏های حسین علیه‏السلام جهاد نمودی؛

و بندگی خدا را با تحت ولایت قرار گرفتن امامان معصوم با خلوص کامل به جا آوردی و بر آن مصیبت جانکاه و عظیم ( که برای فرزندانت اتفاق افتاد )صبر نمودی چرا که آنرا در پیشگاه حضرت حق می دانستی

و همواره در سختی ها و شدائد ، امام علی بن ابی طالب را یاری می کردی و همواره در نهایت اطاعت و وفاء نسبت به این خاندان بودی .


دریافتی ماهیانه نمایندگان مجلس چقدر است ؟  

این اعداد بر اساس دریافتی سال 1395 میباشد
یک نماینده مجلس جدا از حقوق ماهیانه ، مبلغی را به عنوان هزینه های نمایندگی برای علل گوناگون می گیرد :
70 میلیون تومان : وام خرید خودرو
200 میلیون تومان : وام مسکن
3 میلیون تومان : پاداش رئیس مجلس به نمایندگان در هر چند ماه
6 میلیون تومان : راننده و محافظ
6 میلیون تومان : اجاره خانه
4 میلیون تومان: دفتر نماینده در محل نمایندگی
500،000 : موبایل
500،000: ماشین
5،400،000 حقوق ماهیانه
فرض گرفته شده است که دریافتی فعلی ثابت بوده و افزایشی نخواهد داشت . یعنی دریافتی یک دوره ، بیش از عدد فوق خواهد بود ( با توجه به افزایش حقوق )

فیش حقوقی امام علی علیه السلام :
ای مردم من با این لباسی که برتن دارم و مرکبی که سوار آن هستم وارد شهر شما شدم پس اگر من از شهر شما خارج شدم ، در حالی که چیز دیگری غیر از اینها داشتم ، بدانید که به شما خیانت کردم

المناقب جلد 2 ، صفحه 98




امام صادق علیه السلام : به امیر مؤمنان علیه السلام گفته شد: ما را اندرزى كوتاه ده.
فرمود: دنیا، حلالش حساب دارد و حرامش كیفر».

امام على علیه السلام ـ در توصیف دنیا ـ : چه بگویم در وصف دنیایى كه آغازش رنج است و انجامش نابودى ، و در حلالش حساب است و در حرامش كیفر؟ هر كه در دنیا بى نیاز شد ، گرفتار گردید، هر كه فقیر شد ، اندوه دامنگیرش شد ، هر كه در پى دنیا دوید ، به آن نرسید، هر كه از طلب آن باز ایستاد ، دنیا خود به سراغش رفت، هر كه با دنیا دید ، دنیا او را بینا گردانید، و هر كه به دنیا نگریست ، دنیا نابینایش گردانید.

 رسول خدا صلوات الله علیه می فرمایند :

حق پدر این است که از او در طول زندگی اطاعت کنی
و اما حق مادر را هرگز نمی توانی ادا کنی
اگر به تعداد شن های بیابان و قطره های باران ، روزها در خدمتش بایستی ، حتی به جای زحمات طاقت فرسای دوران بارداری او نخواهد بود

ولادت با سعادت دخت نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه اهرا  بر مادران سرزمینم گرامی باد

امام صادق علیه السلام : به امیر مؤمنان علیه السلام گفته شد: ما را اندرزى كوتاه ده. فرمود: دنیا، حلالش حساب دارد و حرامش كیفر».

امام على علیه السلام ـ در توصیف دنیا ـ : چه بگویم در وصف دنیایى كه آغازش رنج است و انجامش نابودى ، و در حلالش حساب است و در حرامش كیفر؟ هر كه در دنیا بى نیاز شد ، گرفتار گردید، هر كه فقیر شد ، اندوه دامنگیرش شد ، هر كه در پى دنیا دوید ، به آن نرسید، هر كه از طلب آن باز ایستاد ، دنیا خود به سراغش رفت، هر كه با دنیا دید ، دنیا او را بینا گردانید، و هر كه به دنیا نگریست ، دنیا نابینایش گردانید.


ابتدا زینب انتها زینب هل عطا زینب

انبیاء زینب السلام علیک یا زینب

درد غیر از دوا نمی داند عشق صبر و رضا نمی داند

گریه بی صدا نمی داند هیچکس جز خدا نمی داند

از کجا بوده تا کجا زینب خون ما را حنای ما کرده

جان ما را بلای ما کرده زخم تن را ردای ما کرده

سینه را کربلای ما کرده روضه عمه جان ما زینب

تا خدا بوده استقامت او جز خدا نیست اجر و همت او

ما چه گوئیم در نجابت او عصمت الله کبریا زینب

هبچکس مثل او که فرمانده است ورق جنگ را برنگردانده است

پای دینش تمام قد مانده است شک ندارم

که خطبه خود خوانده است

جبرئیل لا اعطی زینب ای ندیده به غیر زیبایی

ای ندیده به غیر زیبایی میکشی کفر را به رسوایی

زیر این آسمان مینایی کار تو نیست جز شکیبایی

ای شکیبای خدا زینب جان تویی نیست جز جسد اسلام

بی تو میرفت در لحد  بیمه شد با تو تا ابد اسلام

ایستادی بایستد اسلام قامت دین مصطفی زینب

به خدا در بلا رو آوردی تو کجا خم به ابرو آوردی

صبر را هم به زانو آوردی دست وقتی به پهلو آوردی

که تنی مانده زیر پا زینب در دلت شعله های غم روشن

رو برویت تمام قد دشمن بر مشامت شمیم پیراهن

یک دلت با سرو یکی با تن مانده مابین این یکی دوتا زینب



روز نوروز ، همان روزی است که پیامبر صلوات الله علیه برای خلافت امیر المومنین علی علیه السلام از مردم عهد و میثاق گرفت و مردم بر ولایت و جانشینی او اقرار کردند ، خوشا به حال کسی که بر این عهد و میثاق ایستاد ، و وای بر حال کسی که این عهد را شکست ، این همان روزی است که در آن پیامبر صلی الله و علیه و آله ، علی علیه السلام را به سرزمین جن فرستاد و علی از جن ، عهد و میثاق گرفت و به دین خدا هدایت فرمود ، این همان روزی است که علی علیه السلام به نهروانیان چیره شد و ذی الثدیه را کشت ، این همان روزی است که قائم ما اهل بیت ظهور میکند و خداوند او را بر دجال غالب میگرداند و دجال را در کناسه کوفه به دار مجازات می آویزد . هیچ نوروزی نیست جز این که ما انتطار او را داریم . نوروز از روزهای ماست که ملت فارس ایران آن را پاس داشتند و شما ضایع ساختید . این روز ، نخستین از سال فارس است .


بحار الانوار ، علامه مجلسی  جلد 52 صفحه 308 ، همان جلد 56 ، صفحه 92 ، زاد المعاد صفحه

عبد السلام بن صالح هروى نقل می‌كند در آخرین جمعه ماه شعبان، خدمت امام رضا(ع) رسیدم، حضرت به من فرمود:

اى اباصلت! بیشتر ماه شعبان گذشته است و این، آخرین جمعه از آن است. پس در آنچه از آن مانده، كوتاهى‏هایت را در آنچه گذشته است ، جبران کن . به كارى روى آور كه برایت مفید باشد و آنچه را بیهوده است و به تو مربوط نیست، وا گذار .

زیاد دعا و استغفار و تلاوت قرآن داشته باش و از گناهانت به درگاه خدا توبه كن، تا در حالى ماه خدا سوى تو آید كه براى خدا خالص شده  باشى.

 هیچ امانتى را بر عهده خویش باقى نگذار، مگر آن كه ادا كرده باشى؛ و هیچ كینه‏اى را در دلت نسبت به مؤمنى نگاه مدار، مگر آن كه از دل به در آورده باشى؛ و هیچ گناهى را كه مرتكب مى‏شدى، مگذار ، مگر این كه از آن، دست برداشته باشى . از خدا پروا كن، و در نهان و آشكار كارت، بر او توكّل كن وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً ؛ و هر كس بر خدا توكّل كند، او برایش بس است. خداوند، فرمان خویش را پیش خواهد برد. به یقین، خداوند براى هر چیزى اندازه‏اى قرار داده است».

و در باقى‏مانده این ماه، زیاد بگو: اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِی مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْه‏؛ خدایا! اگر ما را در آنچه از شعبان گذشته است،  نیامرزیده‏اى، پس ما را در باقیمانده آن ببخشای» .

همانا خداوند متعال، در این ماه به احترام ماه رمضان،  بندگان بسیارى را [از آتش] آزاد مى‏كند.



عیون أخبار الرضا (ع): ج2، ص51، حدیث198

 


شبی مانند شب قدر

شیخ حر عاملی (ره) از بزرگان اصحاب نقل می کند که امام صادق (علیه السلام ) فرمود : شبی که حضرت قائم (عج) در آن متولد شد ، هیچ نوزادی در آن شب متولد نمی شود مگر این که مومن خواهد شد ، و اگر در سرزمین کفر متولد گردد ، خداوند او را به برکت امام مهدی به سوی ایمان منتقل می سازد .

در نیمه شعبان زیارت حضرت امام حسین علیه السلام و همچنین زیارت امام زمان علیه السلام مستحب است

امام صادق ( علیه السلام ) فرمود :
شب نیمه شعبان بهترین شب بعد از شب قدر است و خواندن دو رکعت نماز در شب نیمه شعبان بعد از نماز عشا مستحب است در رکعت اول بعد از حمد ، سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سوره توحید خوانده می شود .

ضمنا روایاتی به ما رسیده است که نیمه شعبان همان شب قدر و تقسیم ارزاق عمر هاست ، و در بعضی از این روایات آمده که شب نیمه شعبان شب امامان علیهم السلام است و شب قدر ، شب رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم است.

از جمله فضایل این شب این است که از شب های مخصوص زیارت امام حسین علیه السلام است که صد هزار پیامبر صلی الله علیه و آله آن را حضرت را در این شب زیارت می کنند .

نقل شده : رسول اکرم (ص) فرمود :
شب نیمه شعبان در خواب دیدم جبرئیل بر من نازل شد و فرمود : ای محمد (ص) در چنین شبس خوابیده ای ؟ گفتم این شب چه شبی است ؟
فرمود : شب نیمه شعبان است برخیز
مرا بلند کرد و به بقیع برد ، و سپس جبرئیل فرمود : سرت را بلند کن زیرا در این شب ها  درهای رحمت خدا در آسمان به روی بندگان باز است ، همچنین در رضوان ، در آمرزش ، در فضل ، در توبه ، در نعمت ، در جود و سخاوت ، در احسان باز است . خداوند به عدد پشم ها و موهای چرندگان در این شب گنهکاران را آزاد می کند ، پایان عمرها در این شب ، تعیین می گردد .رزق های یک سال در این شب تقسم می شود و حوادث یک سال را در این شب معین می گردد .

ای محمد ! کسی که این شب را با تکبیر و تسبیح و تهلیل و دعا و نماز و قرائت قران و اطاعت و خضوع و استغفار بسر برد ، بهشت منزل و سرای اوست و خداوند گناهان گذشته و آینده اش را می آمرزد .
ای محمد (ص) این شب را احیا بگیر و به امت خود دستور بده آنها نیز این شب را احیا بدارند و با عمل به سوی خدا تقرب جویند ، چرا که این شب شبی شریف است

از اعمال شب خواندن دعای کمیل در سجده است . روایت شده که کمیل گوید دیدم حضرت علی علیه السلام این دعا را در شب نیمه شعبان در سجده خواندند .

در مورد زیارت امام  حسین علیه السلام در این شب به خصوص در صورت امکان در کنار قبرش ، آمده هر که بشناسد امام حسین علیه السلام را و شهادت او و هدف شهادتش را که موجب نجات امت گردید و وسیله و راهگشایی برای رسیده به فوز عظیم شد .

خلاصه این که عبادتش در این شب از روی توجه و علاقه و معرفت خاص باشد . آنگونه خویشتن را در برابر خدا خاضع نماید که شایستگی آن را دارا می باشد و نیز از خدا خواسته های شرعی اش را تقاضا کند .

منابع :
1 توضیح المقاصد شیخ بهائی ص 533
2 اثباه الهداه ج 7 ص 162
3 اقتباس از کتاب المراقبات ، نوشته عالم ربانی و عارف صمدانی ص 79 یه بعد
4 برگرفته از کتاب حضرت مهدی ( عج) ، فروغ تابان ولایت ، محمد مهدی اشتهاردی
5 گروه دین و اندیشه تبیان هدهدی







جهان پس از کرونا چگونه جهانی است ؟

رابین نیبلت :
کرونا باعث شد دستاوردهای مشترک یکپارچگی اقتصادی جهان از بین برود و دولت ها ، شرکت ها و جوامع مجبور به تحمل دوره بلند مدت خود انزوایی اقتصادی شوند .

استفن والت :
همه گیری کرونا دولت راقدرتنمد و ملی گرایی را بار دیگر نیرومند خواهد کرد

کیشور محبوبانی :
حرکت از سمت جهانی سازی آمریکا محور ، به سمت جهانی سازی بیشتر چین محور

شانون کی اونیل :
شرکت ها اکنون به سمت بازنگری در زنجیره تامین کالاهای چند ملیتی ، سود کمتر ، ولی ثبات بیشتر خواهند رفت .

شیو شانکار منون :
ما شاهد چرخش دولت ها به درون و تلاش برای پیدا کردن استقلال و کنترل سرنوشت هستیم . ما به سمت جهانی حرکت می کنیم که فقیر تر ، خسیس تر و کوچک تر میشود

جان آلن :
این بیماری باعث تغییر در ساختار بین المللی قدرت خواهد شد کشورهای پیروز تاریخ کرونا را خواهند نوشت

ریچارد هاس :
کرونا کشورها را وادار به درون گرایی ، مخالفت با مهاجرت ، کاهش دخالت در امور منطقه و جهان خواهد کرد .

نیکلاس برنز :
ماشاهد قدرت روح بشری هستیم . اگر آمریکا و چین نتوانند اختلافات را کنار بگذارند ، اعتبار هر دو کشور پس از کرونا آسیب جدی خواهد دید .


پیام رئیس جمهور ایتالیا بعد از تلفات انسانی بر اثر ویروس کرونا  :

خیلی مغرور شده بودیم ، خیلی مشغول شده بودیم ، در تخریب و تصرف طبیعت خیلی بی پروا شده بودیم ، به چیزی جز منافع خود نمی اندیشیم ، ضعیف را پامال می کردیم . به صاحب قدرت و ثروت برای ارتقای مال و موقعیت ، کرنش می کردیم . باور داشتیم قاعده دنیا همین است و اینگونه خواهد ماند .

آسمان را از دود و سرب و گازهای سمی سیاه کرده بودیم ، دریا را از ماهی تهی و از زباله و نفت و فاضلاب پر کرده بودیم . به نام دین ، به نام دموکراسی ، به نام حقوق بشر می کشتیم ، اسیر می کردیم ، غارت می کردیم و حتی از کشتن زنها و بچه ها شرم نمی کردیم .

صبر خدا هم حدی دارد ، تحمل کائنات هم حدی دارد ، ظرفیت زمین و آسمان هم حدی دارد ، بالاخره باید کسی پیدا می شد و به انسان مست و مغرور فرمان بدهد ایست !!!؟؟؟

و این ماموریت به یک ویروس کوچک غیر قابل روئیت واگذار شد تا به معنای واقعی انسان طغیانگر را سر جایش بنشاند ، و به درستی به او بفهماند که ای انسان : تو خیلی ضعیفی ، تو خیلی تنهایی ، تو خیلی ترسویی ، همه هواپیماها و قطار ها را زمین گیر کرد . همه تجارت خانه ها و همه بازار های بورس را تعطیل کرد

در های استادیومها ، اماکن تفریحی ، رستورانها ، کازینوها ، سینما ها ، پارکها را به دست خود انسان بست . و به کره زمین گفت حالا نفس بکش ، به آسمان گفت حالا آبی شو ، به خورشید و ماه و ستاره ها گفت حالا بچرخید و برقصید .

به حیوانات هم گفت حالا بدون ترس از شکار شدن بدست انسان آنگونه که در ذات و میل شماست زندگی کنید و به انسان دستور داد در خانه بمان و به آنچه داشتی و به انها ناسپاس بودی بیاندیش شاید هنوز فرصتی برای زیستن عاشقانه پیدا کنی



اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ

السَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْعابِدِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْمُتَهَجّـِدِینَ

السَّلامُ عَلَیْكَ یَا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبَّاسَ ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ

با وجودی که دو صد کوه ذنوبی دارم

دلخوشم دلبر ستار العیوبی دارم


تا دگر پیش ملائک نرودآبرویم

زود اعلام کند بنده خوبی دارم


به خدا هر شب و هر روز کنم استغفار

نگرانم چه طلوعی چه غروبی دارم


پرسم از خو یش دما دم  ز روی خوف و رجا

چه قدر خشیت درگاه ربوبی دارم


در ره  عاقبت خویش چه کاری کردم

تا به کی چشم به امداد غیوبی دارم


فقط از خوبی خود به دگران میگویم

با دل خویش نگفتم که عیوبی دارم


با وجودی که گنهکارم وصلم به حسین

به خدا در دل خود دلبر خوبی دارم


هر چنان فاطمه تا کرب و بلا

می روم هم ره خود نیز قلوبی دارم


گفت در تشت طلا آن سر ببریده به من

بر لب خود در این بزم چه چوبی دارم


صبح در کنج تنورم دل شب گوشه دیر

گاه برنیزه طلوعی و غروبی دارم




للَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُك وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیتُك وَ أَقْبِلْ عَلَی إِذَا نَاجَیتُك فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیك وَ وَقَفْتُ بَینَ یدَیك

خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و شنوای دعایم باش آنگاه که میخوانمت، و صدایم را بشنو گاهی که صدایت می‌کنم، و به من توجّه کن هنگامیکه با تو مناجات مینمایم، همانا به سوی تو گریختم، و در حال درماندگی و زاری در برابرت ایستادم

إِلَهِی أَعُوذُ بِك مِنْ غَضَبِك وَ حُلُولِ سَخَطِك إِلَهِی إِنْ كنْتُ غَیرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِك فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَی بِفَضْلِ سَعَتِك إِلَهِی كأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَینَ یدَیك وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَكلِی عَلَیك

خدایا! به تو پناه می‌آورم از خشمت و از فرود آمدن غضبت. خدایا! اگر شایسته رحمت نیستم، تو سزاواری که بر من با فراوانی فضلت بخشش نمایی، خدایا! گویی من با همه هستی‌ام در برابرت ایستاده‌ام، درحالیکه حسن اعتمادم بر تو


السَّلامُ عَلَیْكَ یَا رَسُولَ اللّٰهِ
السَّلامُ عَلَیْكَ یَا خاتَِمَ النَّبِیِّینَ
السَّلامُ عَلَیْكَ یَا مُحَمَّدُ ، السَّلامُ عَلَیْكَ یَا أَحْمَدُ

ابوذر گفت: روزی در مسجد، خدمت رسول گرامی رسیدم.در مسجد، جز پیامبر اسلام و علی ـ علیهما و آلهما السلام ـ کسی دیگر نبود. خلوت مسجد را مغتنم شمردم و پیش رسول اللّه رفته، گفتم:ای رسول خدا!پدر و مادرم فدایت. مرا وصیت و سفارشی کن، تا خداوند مرا به خاطر آن سود دهد.»

فرمود: چه خوب، ای ابوذر! تو از مایی.تو از خانواده مایی، و تو را سفارش می کنم که آن را خوب فراگیری، وصیت و توصیه ای که در بردارنده تمام راه ها و روش های خیر و خوبی است. اگر آن را بیاموزی و پاسدارش باشی به منزله دو بالی خواهد بود که تو را در پرواز مدد کند.

ای ابوذر!خدا را آنگونه عبادت کن که گویا او را می بینی.اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند. بدان که سرآغاز عبادت و خداپرستی، معرفت» و شناخت» است. او قبل از هرچیز، اوّل» است و چیزی پیش از او نبوده است.او یکتایی است که دوّمی ندارد.پاینده ای است که نهایت ندارد. آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، پدید آمده از قدرت اوست.اوآگاه» و توانا» است.

پس از توحید، مرحله دوم بندگی خدا»، ایمان آوردن به من است و اعتراف و اقرار به این که خداوند مرا به سوی تمامی بشریت، به عنوان بشیر» و نذیر» فرستاده است، تا این که خلایق را به فرمان خدا به سوی حق (که خداوند است)دعوت کنم.

پس از توحید و اعتراف به رسالت من، دوستی کردن با اهلبیت من» است، این خانه و خانوادهای که به خواست خدا و اراده او نجس و پلیدی از آن رفته و به طهارت» رسیده است و بدان ای اباذر! که خداوند خاندان مرا در میان امتم مانند کشتی نوح قرار داده هر کس سوار شد نجات یافت و هر کس دوری کرد نابود شد و مانند باب حطه است در بنی اسرائیل هر کس وارد شد در امان بود.

ای اباذر! وصیت مرا یاد بگیر که خوشبخت دنیا و آخرت باشی.

ای اباذر! پنج چیز را پیش از پنج تا غنیمت بشمار: جوانیت را پیش از پیری؛ تندرستیت را پیش از بیماری؛ دارائیت را پیش از ناداری؛ آسودگیت را پیش از سرگرمی؛ زندگیت را پیش از مُردن.



السَّلاَمُ عَلَیْكَ یَا مَوْلاَیَ یَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏

سال 1399 را در حالی آغاز می کنیم که با بحرانی جدید(ویروس کرونا) که جامعه جهانی را به دست خناسان و شیاطین انسی ، آلوده و پخش کرده و جان میلیون ها را در معرض خطر قرار داده اند(اللهم اشغل الظالمین بالظالمین) و اینک سرزمین و هم میهنان عزیزمان را مبتلا و جمعی هم به سرای آخرت . در این آخرین سال و شب شهادت باب الحوائج برای همه بیماران شفای عاجل و درگذشتگان مغفرت و بازماندگان صبر و امید و پرستاران غیور و صبور ، خدا قوت که شبانه روزهای سخت و پر تلاش را برای نجات هم وطنان خود از جان و دل مایه میگذارند که وصف ناشدنی ست تشکر کنیم. از خداوند و ائمه طاهرین درخواست داریم که نگاه لطف و عنایت را بر مردم سرزمینم در تمامی مراحل همراه با موفقیت ، سلامتی و سربلندی پشت سر بگذاریم .


أللّهُمَّ صلِّ عَلی مُحمَّدٍ و آلِ مُحَمِّد. أللّهُمَّ إنّا نَسألُکَ وَ نَدعُوکَ بِمُحمَّدٍ وَ عَلیٍّ وَ فاطِمةَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ صَلَواتُکَ عَلَیهِم وَ الائمّة المَعصُومِینَ مِن ذُریَّةِ الحُسَینِ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَ بِاسمِکَ العَظیمِ الأَعظَمِ الأَعَزِّ الأَجَّلِّ الأَکرَمِ یَا اللهُ. أللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمِّد. أللَّهُمَّ اجعَلنَا مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الدُّنیَا وَ الآخِرَةِ وَ تَوفَّنا عَلَی مِلَّتِهِم وَ ارزُقنَا شَفَاعَتَهُم وَ زِد فِی قُلوبِنَا مَحَبَّتَهُم وَ لَا تُفَرِّق بَینَنا وَ بَینَهُم أللّهُمَّ العَن أعدائَهُم. أللّهُمَّ وَفِّقنَا لِمَا تُحِبُّ وَ تَرضَی. أللَّهُمَّ اقضِ حَوائِجَ المُؤمِنینَ وَ اشفِ مَرضَی المُسلِمینَ وَ أَدِّ دُیُونَهُم وَ سَلِّمِ المُسَافِرینَ مِنهُم وَ اغفِر لِمَوتَاهُم. أللّهُمَّ اشغَلِ الظّالِمِینَ بِالظّالِمِینَ وَ اجعَلنَا مِن بَینِهِم سَالِمِین وَ احفَظ حُمَاةَ الدّینِ وَ أَیِّدِ المُرَوِّجِینَ وَ اجعَلنَا مِنهُم. أللّهُمَّ انصُرِ الإسلَامَ وَ أهلَهُ وَ اخذُلِ الکُفرَ وَ أهلَهُ. أللّهُمَّ انصُر جُیُوشَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ ارحَم زَعِیمَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ أیِّد وَ سَدِّد قَائِدَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. اللّهُمَّ عَجَّل لِوَلیِّکَ الفَرَجَ وَ العَافِیةَ وَ النَّصرَ وَ اجعَلنَا مِن أعوَانِهِ وَ أنصَارِهِ وَ شِیعَتِهِ. بِمَنِّکَ وَ جُودِکَ و کَرَمِکَ یَا أرحَمَ الرَّاحِمِینَ.


اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الشَّهْرَ الْمُبَارَكَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ جُعِلَ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ قَدْ حَضَرَ فَسَلِّمْنَا فِیهِ وَ سَلِّمْهُ لَنَا وَ تَسَلَّمْهُ مِنَّا فِی یُسْرٍ مِنْكَ وَ عَافِیَةٍ یَا مَنْ أَخَذَ الْقَلِیلَ وَ شَكَرَ الْكَثِیرَ اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ؛


خدایا، این ماه مبارک که قرآن در آن نازل گشته، و هدایتی براى مردم، و دلایل روشنى از هدایت و تمیز میان حق و باطل قرار داده شده است، فرا رسید، پس ما را در آن به‌سلامت بدار و آن را برایمان سالم نگهدار، و از سوى خویش در حال آسانى و سلامت کامل از ما تحویل بگیرش، اى آن که اندک را بپذیرد، و بسیار را قدر نهد، از من اندک را بپذیر.


ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَى لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ وَ سَمَّاهَا لَیْلَةَ الْقَدْرِ تَنَزَّلُ الْمَلاَئِكَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلاَمٌ‏ دَائِمُ الْبَرَكَةِ إِلَى طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِهِ‏


آنگاه شبى از شبهاى این ماه برگزید و بر شبهاى هزار ماه برترى داد. و آن شب را لیلة القدر» نامید. در آن شب، فرشتگان و روح، به فرمان پروردگارشان، بر هر یك از بندگان او - كه بخواهد - نازل میشوند، همراه با تقدیرى تغییر ناپذیر. آن شب، شب سلام و درود فرشتگان است و دامنه بركاتش تا سپیده‏دم كشیده شود.


اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْحَقْ ذُنُوبَنَا مَعَ امِّحَاقِ هِلاَلِهِ‏


بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و آنگاه كه هلال ماه رمضان به محاق میافتد، گناهان ما محو كن.


وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلاَخِ أَیَّامِهِ حَتَّى یَنْقَضِیَ عَنَّا وَ قَدْ صَفَّیْتَنَا فِیهِ مِنَ الْخَطِیئَاتِ وَ أَخْلَصْتَنَا فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ‏


و چون به سلخ رسد و روزهایش به آخر آید، جامه شوخگن گناهان از تن ما بیرون كن، آن سان كه چون به سر شود ما را از هر خطا پیراسته و از هر گناه، پاك ساخته باشى.


قلم به دست گرفتم خدا خدا بنویسم

بخاطر دل خود نامه ای جدا بنویسم

اگر چه اشگ ندامت امان نمی دهدم

خدا کند بتوانم که نامه را بنویسم




در روایتی نقل شده است که اموات در هر جمعه از ماه رمضان می آیند ، می ایستند و با صدایی محزون و با حالتی گریان چنین ندا می کنند : ای خانواده من ! ای فرزندان من ! ای نزدیکان من ! با چیزی ( عملی ) به ما مهربانی کنید تا خداوند به شما رحم نماید . ما را یاد کنید و از دعا فراموش نکنید ، بر ما و غربت ما رحم کنید . زیرا ما در زندان تنگ و اندوه طولانی ، و در سختی می باشیم ، پس بر ما رحم کنید و از دعا و صدقه دادن برای ما کوتاهی نورزید ، شاید قبل از آن که مثل ما شوید ، خداوند بر ما رحم نماید . ما حسرت بر گذشته می خوریم ، ما نیز مثل شما توانا بودیم . پس ای بندگان خدا ! به سخن ما گوش فرا داده و فراموش نکنید ، فردا روزی شما ، نیز خواهید دانست . چیزهای اضافی ( غیر مورد نیاز ) که در دست شماست ، قبلا در دست ما نیز بود ، اما در راه بندگی خدا انفاق نکردیم ، و از حق مانع شدیم ، و لذا ضرر و سختی آن بر عهده ما قرار گرفت ، و منفعت و سود آن به دیگران رسید . با درهمی ، یا تکه خمیر نانی ، یا تکه کوچک گوشت به ما توجه و مهربانی کنید . سپس ندا می کنند : بزودی بر خودتان خواهید گریست در حالی که برای شما فایده ای ندارد . همانگونه که ما گریه می کنیم ، و برای ما فایده ای ندارد . لذا قبل از ان که مثل ما شوید ( در راه بندگی) خداوند تلاش کنید

مستدرک الوسائل ج 2 ، ص162 ، 163 ، به نقل از لب اللباب راوندی )

نه خطا كن نه عذرخواهى!

آنچه امام علیه السلام در این گفتار حكیمانه آورده سخنى است كاملاً منطقى وعقل پسند، مى فرماید: بى نیاز بودن از عذرخواهى، بهتر از عذر صادقانه ومقبول است»؛ (الإِسْتِغْنَاءُ عَنِ آلْعُذْرِ أَعَزُّ مِن الصِّدْقِ بِهِ).
اشاره به اینكه چرا انسان مرتكب خطایى شود كه ناچار دست تقاضا به درگاه خدا یا بندگان خدا بردارد و از آنها عذرخواهى كند، هرچند عذر، عذر قابل قبولى باشد تا چه رسد به اینكه عذر ساختگى و غیر قابل قبول باشد. گرچه تعبیر بالا بیشتر متناسب عذرخواهى در برابر بندگان است؛ ولى اطلاق عموم این تعبیر نیز دور از ذهن نیست، زیرا در روایات آمده است كه انسان ترك گناه كند بهتر از آن است كه گناهى مرتكب شود و توبه به درگاه خدا آورد، همانگونه كه در حدیثى در كتاب شریف كافى از امام صادق علیه السلام آمده است: إِنَّ تَرْکَ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَة». این حدیث شریف از امیرمؤمنان على علیه السلام نیز در كتاب خصائص الائمه نقل شده است.
این مطلب درمورد عذرخواهى در برابر بندگان واضح تر است، زیرا عذر هرچند صادقانه باشد در برابر انسان دیگر، خلاف عزت و كرامت انسانى است. چه بهتر كه انسان مرتكب خلافى نشود و در برابر دیگران عزیز و سربلند باشد.
در حدیث دیگرى كه علامه مجلسى؛ آن را در بحارالانوار از امام على بن ابیطالب علیه السلام آورده مى خوانیم: إِیَّاکَ وَمَا تَعْتَذِرُ مِنْهُ فَإِنَّهُ لا یُعْتَذَرُ مِنْ خَیْر؛ از چیزى كه براى آن عذرخواهى خواهى كرد بپرهیز، زیرا انسان از كار خیر عذرخواهى نمى كند. (حتمآ كار بدى بوده است كه از آن عذر مى خواهد)».
در حدیث دیگرى از امام حسین بن على علیه السلام مى خوانیم: إِیَّاکَ وَمَا تَعْتَذِرُ مِنْهُ فَإِنَّ الْمُوْمِنَ لا یُسِیءُ وَلا یَعْتَذِرُ وَالْمُنَافِقُ كُلَّ یَوْمٍ یُسِیءُ وَیَعْتَذِرُ؛ از كارى كه موجب مىشود از آن عذرخواهى كنى بپرهیز، زیرا مؤمن نه كار بد مى كند و نه عذرخواهى، و منافق همیشه كار بد مى كند و از آن عذرخواهى مى نماید».
در نامه امیرمؤمنان علیه السلام به حارث همدانى» كه در بخش نامه هاى نهج البلاغه آمده بود خواندیم كه مى فرماید: وَاحْذَرْ كُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ أَنْكَرَهُ أَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ؛ از هر كارى كه اگر از صاحب آن درباره آن سؤال شود انكار یا عذرخواهى مى كند بپرهیز».
از تمام این روایات كه مفهوم گفتار حكیمانه مورد بحث را با تعبیرات گوناگون بیان مى كند استفاده مى شود كه انسان مؤمن آگاه نباید به سراغ كارى برود كه او را براى عذرخواهى سرافكنده سازد. از كلام حكیمانه فوق استفاده مى شود كه عذر نیز بر دو گونه است: عذر صادق و عذر كاذب. عذر صادق آن است كه صدور خطا از انسان به سبب مشكلى از مشكلات عرفیه باشد كه انسان را در تنگنا قرار داده و به سبب آن مرتكب خطایى شده است و گاهى براثر عدم دقت و عدم مطالعه در عواقب كار و امثال آن خطا از انسان سرمى زند. عذر كاذب آن است كه انسان بدون دلیل موجهى اقدام به كار خلافى مانند ظلم و ستم و غیبت و آزار و پیمان شكنى و بى وفایى و امثال آن كرده است. بدون شك چنین عذرى عزتى ندارد. اگر عزتى باشد در عذر صادقانه است؛ ولى با این حال اگر انسان كارى نكند كه ناچار به عذرخواهى صادقانه باشد، عزیزتر وآبرومندتر است.

از پیامبر اکرم صلوات الله علیه پرسیدند در شب قدر چه بخواهیم ؟

ایشان فرمودند : " عافیت بخواهید "

آیت الله فاطمی نیا در توضیح این حدیث فرمودند : " بیماری ضد عافیت است ، داشتن فرزند ناصالح ضد عافیت است ، همسایه بد ضد عافیت است ، قرض و گرفتاری ضد عافیت است ، بی آبرویی ضد عافیت است ، هر چیز بدی ضد عافیت است . پس در عافیت خواستن همه چیز هست ". (نقل مضمون)

پس بهترین دعا برای خود و دیگران در شب های قدر طلب عافیت است

همچنین ایشان درباره عافیت خواستن می فرمودند " همه دعاها را به همراه عافیت بخواهید "

این دعا را اول صبح به فارسی یا عربی بگویید " اللهم عافنا فی جمیع الامور " خدایا در همه کارها به ما عافیت بده "


اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ اجْبُرْ مُصیبَتَنا بِشَهْرِنا، وَ بارِكْ لَنا فى یَوْمِ عیدِنا وَ فِطْرِنا، وَاجْعَلْهُ مِنْ خَیْرِ یَوْمٍ مَرَّ عَلَیْنا، اَجْلَبِهِ لِعَفْوٍ، وَ اَمْحاهُ لِذَنْبٍ، وَ اغْفِرْ لَنا ما خَفِىَ مِنْ ذُنُوبِنا وَ ما عَلَنَ.
خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و ضایعه دردآور از دست رفتن رمضانمان راجبران کن، و روز عیدمان و فطرمان را بر ما مبارک گردان، و آن را از بهترین روزهایى قرار ده که بر ما گذشته، که بیشترین عفو را موجب، و بیشترین معاصى را محو کننده باشد، و گناهان پنهان و آشکار ما را مورد مغفرت قرار ده. 

اَللَّهُمَّ تَجاوَزْ عَنْ ابآئِنا وَ اُمَّهاتِنا وَ اَهْلِ دینِنا
  بارالها، از پدران و مادران و اهل دین ما
جَمیعاً مَنْ سَلَفَ مِنْهُمْ وَ مَنْ غَبَرَ اِلى‏ یَوْمِ الْقِیمَةِ.
همگى، چه آن که از ایشان از دنیا رفته،
و چه آن که تا قیامت به آنان خواهد پیوست درگذر

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم :
هنگامیکه و روز جمعه ماه رمضان فرا می رسد ، خداوند در هر ساعت از این ایام ، یک میلیون بنده را از آتش جهنم آزاد می کند که همه آنها مستوجب عذاب می باشند
( بحار الانوار جلد 96 به نقل از امالی مفید )

جابر از حضرت باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود :
فضیلت جمعه های ماه رمضان بر جمعه های سایرماه های سال ، همچون فضل رسول خدا صلی الله علیه و آله بر سایر رسولان الهی می باشد
(بحار الانوار جلد 96 به نقل از ثواب الاعمال)



سلام
تولدت

مبارک

سالهاست که در سکوت و انتظار و پر از حسرت ، چشم در راهم


همواره عشق بی خبر از راه می رسد

چونان مسافری که به ناگاه می رسد

وا می نهم به اشک و به مژگان، تدارکش

چون وقت آب و جاروی این راه می رسد

اینت زهی شکوه که نزدت کلام من

با موکب نسیم سحرگاه می رسد

با دیگران نمی نهدت دل به دامنت

چندان که دست خواهش کوتاه می رسد

میلی کمین گرفته پلنگانه در دلم

تا آهوی تو کی به کمینگاه می رسد!

هنگام وصل ماست به باغ بزرگ شب

وقتی که سیب نقره ای ماه می رسد

شاعر دلت به راه بیاویز و از غزل

طاقی بزن خجسته که دلخواه می رسد

حسین منزوی


امام علی علیه السلام :

ای فرزند آدم ! غم و اندوه روزی كه نیامده را بر آن روز كه در آن هستی تحمیل مكن ، چرا كه اگر آن روز از عمرت باشد .خداوند روزی تو را در آن روز می رساند . ( و اگر نباشد ، اندوه چرا ؟)

نهج البلاغه حكمت 267


آن دمِ زندانیم بازدم جان شده؛

از قفسِ سینه ها همچون آه آمدم

پیرهنِ یوسفم یا کفنِ یوسفم؟

بوی تنِ یوسفم کز دلِ چاه آمدم

شاه پناهم بیده خسته ی راه آمدم…

آه… نگاهم مکن؛ غرقِ گناه آمدم

راهِ خراسان چنین ماه خراسان چنان؛

شاهِ خراسان ببین بهرِ پناه آمدم

شاه خراسانی ام؛ رستم دستانی ام…

دست مرا رد مکن بر در شاه آمدم

شاه پناهم بیده خسته ی راه آمدم…

آه… نگاهم مکن؛ غرقِ گناه آمدم

شافی دارالشفا پنجره فولاد کو؟

در طلبِ شاخه ای مهر گیاه آمدم

مشهدِ مشهود، من حضرت محمود من

طالعِ مسعود من، نامه سیاه آمدم

شاه خراسانی ام دست مرا رد مکن…

بر در شاه آمدم

شاه پناهم بیده خسته ی راه آمدم…
آه… نگاهم مکن؛ غرقِ گناه آمدم

بسته ی بسطِ توام؛ لولی مستِ توام،

ضربه ی شصت توام بر دفِ ماه آمدم

بادِ موافق وزید از طرف صحنِ قدس؛

نام مرا خواند و رفت چون پر کاه آمدم




السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُتَّقِینَ

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ

مهریه آسمانی حضرت زهرا سلام الله علیها
پیامبر عظیم الشان فرمودند :
مهریه فاطمه سلام الله علیها در آسمان یک پنجم از زمین تعیین شده ، پس کسی که با بغض فاطمه و فرزندانش ، تا قیامت روی زمین راه برود حرام است .

حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودند :
مهریه فاطمه اطهر یک پنجم دنیا ، یک سوم بهشت ، چهار نهر که عبارتند از : نهر فرات ، نهر نیل در مصر ، نهر نهروان ، و نهر بلخ

منبع : زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها ، ترجمه جلد 43 بحار الانوار ، ص358




 لَبَّیكَ الّلهُمَّ لَبَّیكَ، لَبَّیكَ لاشَریكَ لَكَ لَبَّیكَ،

إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلكَ، لاشَریكَ لَكَ لَبَّیكَ

ایام سفر حسین (علیه السلام) است ، مکه به کربلا


اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِى أَخْشاكَ كَأَنِّى أَراكَ ، وَأَسْعِدْنِى بِتَقْواكَ ، وَلَا تُشْقِنِى بِمَعْصِیَتِكَ ، وَخِرْ لِى فِى قَضائِكَ ، وَبارِكْ لِى فِى قَدَرِكَ ، حَتَّىٰ لَاأُحِبَّ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ وَلَا تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ .
خدایا چنانم کن که از تو بترسم گویا که تو را می‌بینم و با پرهیزگاری مرا خوشبخت گردان و به نافرمانی‌ات بدبختم مکن و خیر در قضایت را برایم اختیار کن و به من در تقدیرت برکت ده تا تعجیل آنچه را تو به تأخیر انداختی نخواهم و تأخیر آنچه را تو پیش انداختی میل نکنم.
اللّٰهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فِى نَفْسِى ، وَالْیَقِینَ فِى قَلْبِى ، وَالْإِخْلاصَ فِى عَمَلِى ، وَالنُّوْرَ فِى بَصَرِى ، وَالْبَصِیرَةَ فِى دِینِى ، وَمَتِّعْنِى بِجَوارِحِى ، وَاجْعَلْ سَمْعِى وَبَصَرِى الْوارِثَیْنِ مِنِّى ، وَانْصُرْنِى عَلَىٰ مَنْ ظَلَمَنِى ، وَأَرِنِى فِیهِ ثارِى وَمَآرِبِى ، وَأَقِرَّ بِذٰلِكَ عَیْنِى .
خدایا قرار ده، بی‌نیازی را در ذاتم و یقین را در دلم و اخلاص را در عملم و نور را در دیده‌ام و بصیرت را در دینم و مرا به اعضایم بهره‌مند کن و گوش و چشمم را دو وارث من گردان و مرا بر آن‌که به من ستم روا داشته پیروز فرما و در رابطه با او انتقام و هدفم را نشانم ده و چشمم را بدین سبب روشن گردان.
اللّٰهُمَّ اكْشِفْ كُرْبَتِى ، وَاسْتُرْ عَوْرَتِى ، وَاغْفِرْ لِى خَطِیئَتِى ، وَاخْسَأْ شَیْطانِى ، وَفُكَّ رِهانِى ، وَاجْعَلْ لِى یَا إِلٰهِى الدَّرَجَةَ الْعُلْیا فِى الْآخِرَةِ وَالْأُولىٰ؛
خدایا گرفتاری‌ام را برطرف کن و زشتی‌ام را بپوشان و خطایم را بیامرز و شیطانم را بران و دَینم را ادا کن و برایم معبودا در آخرت و دنیا درجه‌ای برتر قرار ده؛

پیامبر اکرم (صلوات الله علیه ):

ای مردم پس بدانید و یقین کنید که با علی دشمنی نمی کند ، مگر کسی که سیاهدل و ناپاک است و دل به ولایت علی نمی دهد ، مگر کسی که پاک نهاد و پرهیزگار است .

فرازی از خطبه پیامبر اکرم (صلوات الله علیه ) در روز غدیر

سلام بر فرزند شهید امیرالمومنین، علی علیه‌السلام و بی‌بی فاطمه زهرا ‌سلام‌ الله‌ علیها
سلام بر شافع روز جزا
سلام بر آن که ملائک در عزایش می‌گریند
سلام بر کسى که بیعتش را شکستند
سلام بر آقایى که حامى دیگران بود و خود بی‌یاور ماند
سلام بر میدان عشق‌بازی یاران عاشق دل‌باخته کوى معشوق
سلام برآقایم حسین

السَّلامُ عَلَیْكَ یَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَیْكَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَیْكَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ، عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ ، وَابْنُ أَمَتِكَ ، الْمُقِرُّ بِالرِّقِّ ، وَالتَّارِكُ لِلْخِلافِ عَلَیْكُمْ ، وَالْمُوالِی لِوَلِیِّكُمْ ، وَالْمُعَادِی لِعَدُوِّكُمْ ، قَصَدَ حَرَمَكَ ، وَاسْتَجارَ بِمَشْهَدِكَ ، وَتَقَرَّبَ إِلَیْكَ بِقَصْدِكَ ، أَأَدْخُلُ یَا رَسُولَ اللّٰهِ ؟ أَأَدْخُلُ یَا نَبِیَّ اللّٰهِ ؟ أَأَدْخُلُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ؟ أَأَدْخُلُ یَا سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ ؟ أَأَدْخُلُ یَا فاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِساءِ الْعَالَمِینَ ؟ أَأَدْخُلُ یَا مَوْلایَ یَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ ؟ أَأَدْخُلُ یَا مَوْلایَ یَابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ؟

سلام بر تو ای اباعبدالله، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند امیرمؤمنان، بنده‌ات و فرزند بنده‌ات و فرزند کنیزت هستم، اقرار به غلامی شما دارم و ترک کننده مخالفت با شمایم، دوستدار دوستانتان و دشمن دشمنانتان می‌باشم، حرمت را قصد کرده و به زیارتگاهت پناه آورده و به سوی تو با قصد کردنت تقرّب جسته، آیا وارد شوم ای رسول خدا؟ آیا وارد شوم ای پیامبر خدا، آیا وارد شوم ای امیرمؤمنان، آیا وارد شوم ای سرور جانشینان، آیا وارد شوم ای فاطمه سرور ن جهانیان، آیا وارد شوم ای مولایم ای اباعبدالله، آیا وارد شوم ای مولایم ای فرزند رسول خدا؟


السَّلامُ عَلَیْكَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَیْكَ یَا وارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَیْكَ یَا وارِثَ إِبْراهِیمَ خَلِیلِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَیْكَ یَا وارِثَ مُوسىٰ كَلِیمِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَیْكَ یَا وارِثَ عِیسىٰ رُوحِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَیْكَ یَا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَیْكَ یَا وارِثَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاٰمُ ، السَّلامُ عَلَیْكَ یَا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفىٰ ، السَّلامُ عَلَیْكَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضىٰ ، السَّلامُ عَلَیْكَ یَا ابْنَ فاطِمَةَ اَّهْراءِ ، السَّلامُ عَلَیْكَ یَا ابْنَ خَدِیجَةَ الْكُبْرىٰ ، السَّلامُ عَلَیْكَ یَا ثارَ اللّٰهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ ، وَآتَیْتَ اَّكَاةَ ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ ، وَأَطَعْتَ اللّٰهَ وَرَسُولَهُ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْیَقِینُ ، فَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذٰلِكَ فَرَضِیَتْ بِهِ؛

سلام بر تو ای وارث آدم برگزیده خدا، سلام بر تو ای وارث نوح پیامبر خدا، سلام بر تو ای وارث ابراهیم دوست خدا، سلام بر تو ای وارث موسی هم‌سخن خدا، سلام بر تو ای وارث عیسی روح خدا، سلام بر تو ای وارث محمّد حبیب خدا، سلام بر تو ای وارث امیرمؤمنان ولی خدا، سلام بر تو ای فرزند محمّد مصطفی، سلام بر تو ای فرزند علی مرتضی، سلام بر تو ای فرزند فاطمه زهرا، سلام بر تو ای فرزند خدیجه کبری، سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون خدا و تنهای ستمدیده، شهادت می‌دهم که تو نماز بپا داشتی و زکات پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر نمودی و خدا و رسولش را اطاعت کردی تا مرگ تو را دررسید، خدا لعنت کند ملتی را که تو را کشتند و لعنت کند مردمی را که به تو ستم نمودند و لعنت کند ملّتی را که این واقعه را شنیدند و به آن راضی شدند؛

یَا مَوْلایَ یَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ ، أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ ، لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِها ، وَلَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیَابِها ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعائِمِ الدِّینِ ، وَأَرْكانِ الْمُؤْمِنِینَ ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ اَّكِیُّ الْهادِی الْمَهْدِیُّ ، وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وَُلَْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوىٰ ، وَأَعْلامُ الْهُدىٰ ، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقىٰ ، وَالْحُجَّةُ عَلَىٰ أَهْلِ الدُّنْیا ، وَأُشْهِدُ اللّٰهَ وَمَلائِكَتَهُ وَأَنْبِیاءَهُ وَرُسُلَهُ أَنِّی بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَبِإِیَابِكُمْ مُوقِنٌ ، بِشَرایِعِ دِینِی ، وَخَواتِیمِ عَمَلِی ، وَقَلْبِی لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ ، وَأَمْرِی لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ ، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَیْكُمْ ، وَعَلَىٰ أَرْواحِكُمْ ، وَعَلَىٰ أَجْسادِكُمْ ، وَعَلَىٰ أَجْسامِكُمْ ، وَعَلَىٰ شاهِدِكُمْ ، وَعَلَىٰ غائِبكُمْ ، وَعَلَىٰ ظاهِرِكُمْ وَعَلَىٰ باطِنِكُمْ.

ای مولای من ای اباعبدالله، شهادت می‌دهم که تو نوری بودی در صلب‌های شامخ و رحم‌های پاکیزه، جاهلیت با ناپاکی‌هایش، آلوده‌ات نکرد و به تو نپوشاند از جامه‌های تیره و تارش و شهادت می‌دهم که تو از ستون‌های دین و پایه‌های مردم با ایمانی و شهادت می‌دهم که تویی پیشوای نیکوکار با تقوای پسندیده پاکیزه هدایتگر و ره‌یافته و شهادت می‌دهم که امامان از فرزندانت ریشه تقوا و نشانه‌های هدایت و دستاویز محکم و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواه می‌گیرم خدا و فرشتگان و پیامبران و رسولانش را که من به شما ایمان دارم و بر یقین به بازگشت شمایم، براساس قوانین دینم و عواقب عملم و دلم تسلیم دل شما و کارم پیرو کار شماست، درود خدا بر شما و بر ارواح و اجساد و پیکرهایتان و بر حاضر و غایب و آشکار و باطنتان.

السَّلامُ عَلَیْكُمْ یَا أَوْلِیاءَ اللّٰهِ وَأَحِبَّاءَهُ ، السَّلامُ عَلَیْكُمْ یَا أَصْفِیاءَ اللّٰهِ وَأَوِدَّاءَهُ، السَّلامُ عَلَیْكُمْ یَا أَنْصارَ دِینِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَیْكُمْ یَا أَنْصارَ رَسُولِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَیْكُمْ یَا أَنْصارَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ، السَّلامُ عَلَیْكُمْ یَا أَنْصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ ، السَّلامُ عَلَیْكُمْ یَا أَنْصارَ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَ لِیِّ النَّاصِحِ ، السَّلامُ عَلَیْكُمْ یَا أَنْصارَ أَبِی عَبْدِ اللّٰهِ ، بِأَبِی أَنْتُمْ وَأُمِّی طِبْتُمْ وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیها دُفِنْتُمْ وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظِیماً ، فَیالَیْتَنِی كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ مَعَكُمْ.

سلام بر شما ای اولیای خدا و عاشقانش، سلام بر شما ای برگزیدگان خدا و دوستدارانش، سلام بر شما ای یاران دین خدا، سلام بر شما ای یاران رسول خدا، سلام بر شما ای یاران امیرمؤمنان، سلام بر شما ای یاران فاطمه سرور ن جهانیان، سلام بر شما ای یاران ابی محمّد حسن بن علی آن ولی خیرخواه، سلام بر شما ای یاران اباعبدالله، پدر و مادرم فدای شما، پاکیزه شدید و پاکیزه شد زمینی که شما در آن دفن شدید و به رستگاری بزرگی رسیدید، ای کاش من هم با شما بودم تا همراه شما به رستگاری می‌رسیدم.




اَلسّلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیبِ
سلام بر محاسن به خون خضاب شده

اَلسّلامُ عَلَی الخَدِّ التَّریبِ
سلام بر گونه خاک‌آلود

اَلسّلامُ عَلَی الثَّغرِ المَقروعِ بِالقَضیبِ
سلام بر لبی که با نی زده شد

اَلسّلامُ عَلَی الرَّأسِ المَرفوعِ
سلام بر سری که بالای نیزه شد

اَلسّلامُ عَلَی الاَجسادِ العارِیةِ فِی الفَلَواتِ
سلام بر اجسادی که در بیابان رها شد

اَلسّلامُ عَلَی النُّفوسِ المُصطَلماتِ
سلام بر بدنهای به زنجیر کشیده‌شده

اَلسّلامُ عَلَی الاَرواحِ المُختَلساتِ
سلام بر جانهای به ستم گرفته‌شده

اَلسّلامُ عَلَی الاَجسادِ العاریات
سلام بر پیکرهای عریان

اَلسّلامُ عَلَی الجُسومِ الشاحِباتِ
سلام بر جسمهای نحیف و رنگ‌باخته

اَلسّلامُ عَلَی الاَبدانِ السَّلیبَةِ
سلام بر بدنهای جامه‌ربوده

اَلسّلامُ عَلَی المُجَدِّلینَ فِی الفَلَواتِ
سلام بر به خاک‌افتادگان در بیابانها

اَلسّلامُ عَلَی النّازِحینَ عَنِ الاَوطانِ
سلام بر دورافتادگان از وطن




در روز عاشورا هنگامی که عمر بن سعد سپاه خود را برای جنگ با امام حسین علیه السلام آماده کرد و پرچم ها را در جای خود قرار داد و میمنه و میسره لشگر را تنظیم نمود، به افرادی که در قلب لشگر بودند گفت: در جای خود ثابت بمانید و حسین را از هر طرف احاطه کنید تا او را همانند حلقه انگشتری در میان بگیرید.

در این میان، امام علیه السلام در برابر سپاه کوفه ایستاد و از آنها خواست تا خاموش شوند، ولی آنها ساکت نشدند.
امام به آنها فرمود:
وای بر شما! چه زیانی می برید اگر سخن مرا بشنوید ؟! من شما را به راه راست می خوانم. هر کس از من فرمان ببرد به راه صواب و درست باشد و هر کس نافرمانی کند هلاک شود. همه شما از فرامین من سر باز می زنید و سخن مرا گوش نمی دهید؛ چرا که شکم های شما از مال حرام پر شده است و بر دلهای شما مهر شقاوت نهاده شده است. وای بر شما آیا خاموش نمی شوید؟! آیا گوش فرا نمی دهید؟!»

اینجا بود که اصحاب عمر بن سعد یکدیگر را ملامت کردند و گفتند:
گوش دهید !! امام علیه السلام پس از سکوت سپاه دشمن فرمود: ای مردم، هلاک و اندوه بر شما باد که با آن شور و شعف ما را فرا خواندید تا به فریاد شما برسیم و ما شتابان برای فریادرسی شما آمدیم، ولی شما شمشیری را که خود در دست شما نهاده بودیم، به روی ما کشیدید و آتشی که ما برای دشمن خود و دشمنان شما افروخته بودیم برای ما فروزان کردید و در جنگ با دوستانتان به یاری دشمنانتان برخاستید! با این که آنان در میان شما نه به عدل رفتار کردند و نه امید خیری از آنان دارید بدون اینکه از ما امری صادر شده باشد که سزاوار این دشمنی و تهاجم باشیم.

وای بر شما، چرا آن گاه که شمشیرها در غلاف و دلها آرام و خاطرها جمع بود، ما را رها نکردید. و همانند مگس به سوی فتنه پریدید و همانند پروانه ها به جان هم افتادید؟! هلاکت باد شما را ای بندگان کنیز و بازماندگان احزاب و رها کنندگان کتاب و ای تحریف کنندگان کلمات خدا و فراموش کنندگان سنت رسول و کشندگان فرزندان انبیا و عترت اوصیای پیامبران و ملحق کنندگان ناکسان به صاحبان انساب و آزار کنندگان مؤمنین و فریاد گران رهبران کفر که قرآن را پاره کردند! آری به خدا سوگند بی وفایی و پیمان شکنی، عادت شماست.

ریشه شما با مکر و بی وفایی در هم آمیخته است و شاخه های شما بر آن پروریده است. شما خبیث ترین میوه اید، گلوگیر در کام باغبان خود گوارا در کام غاصبان و راهن.

لعنت خدا بر پیمان شکنی که میثاق های محکم شده را شکستند، خدا را کفیل خود قرار داده بودید و به خدا سوگند که آن پیمان شکنان شمایید! اینک این دعی بن دعی» عبیدالله بن زیاد مرا در میان دو چیز مخیر کرده است:
شمششیر کشیدن و یا خوار شدن!
و هیهات که ما به ذلت تن نخواهیم داد، خدا و رسول او و مؤمنان برای ما هرگز زبونی نپسندند، دامنهای پاکی که ما را پرورانده اند و سرهای پر شور و مردان غیرتمند هرگز طاعت فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند و من با این جماعت اندک با شما می جنگیم، هر چند یاوران مرا تنها گذاشتند.

آن گاه اشعاری به این مضمون قرائت کرد:
اگر پیروز شویم، دیر زمانی است که پیروز بوده ایم و اگر مغلوب شویم باز هم مغلوب نشده ایم. عادت ما ترس نیست، ولی کشته شدن ما با دولت دیگران قرین است.
سپس فرمود: به خدا سوگند ای گروه کفران پیشه! پس از من چندان زمانی نخواهد گذشت مگر به مقداری که سواره ای بر مرکبش سوار شود، که روزگار چون سنگ آسیا بر شما می گردد و شما را در دلهره و اضطرابی عمیق فرو برد و این عهدی است که پدرم از طرف جدّم با من بسته است.

پس رأی خویش و همراهان خود را بار دیگر ارزیابی کنید تا روزگار بر شما غم و اندوه نبارد! من کار خویش را بر عهده خدا نهادم و می دانم که چیزی بر زمین نجنبد مگر به دست قدرت بالغه الهی.

خداوندا! باران آسمان را از اینان دریغ کن و برایشان قحطی پدید آور و آن غلام ثقفی را برایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند و انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد که اینان ما را تکذیب کردند و بی یاور گذاشتند و تو پروردگار مایی، به سوی تو روی آوردیم و بر تو توکل نمودیم و بازگشت ما به سوی توست.

منابع:

  • قصه کربلا، ص 268 و 272.
  • تحف العقول، ص 174
  • بحارالانوار، ج 45، ص 9.

کاروان را معطلش کردند
این چه جور احترام و اکرام است

به کدامین بیان کنم تشریح
فخر عالم به شام گمنام است

ثب حیدر زبس شده مرسوم
همه شهر پر ، ز دشنام است

جای گل بر سر روی زینب
بارش سنگ و آتش از بام است

شامیان را حیا و عفت نیست
آل عصمت به شام ، بدنام است

بر یتیم و اسیر بد اخم اند
بر صغیر و کبیر بی رحم اند

کاروان شد به پیش منظر ها
همه دیدند پاره مآجرها

آستین های پاره ن
شد حجابی برای دختر ها

سر شب تا سحر حرامی ها
سنگ می ریختند بر سر ما

این مصیبت را همین بهتر
که ندیدند چشم مادرها

حرف بد می زدند نامردان
پیش چشم و سر برادرها

گریه آسمان در آمده بود
اشگ می ریخت اشگ اخترها

وای بر شامیان لاکردار
بدتر از کوفیان بد رفتار

اهل بیت حسین را بردند
از محله یهودی تا بازار

اسرا را به شهر گرداندند
شهدا را چه سخت گریاندند






پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ های تازه مرا آشنا کند

پاییز می رسد که همانند سال پیش
خود را در دل قالیچه جا کند

او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند

پاییز عاشق است
پاییز عاشق است

پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز اینکه روز و شب بنشیند دعا کند

بنشیند دعا کند

تقویم خواست بگیرد از تو بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند

او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند

خش خش…صدای پای خزان است ، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز باز کند

پاییز عاشق است
پاییز عاشق است
پاییز عاشق است


اهداف حکومت امام مهدی علیه السلام
  
پس از کنار رفتن ابرهای تیره و تار، خورشید جهان افروز رخ می‌نماید و چشمان منتظرِ دشت و دمن را روشنی می‌بخشد.

آری، پس از مبارزه‌ای فراگیر با فساد و تباهی و نامردمی، نوبت به استقرار حاکمیت دادگری می‌رسد و عدالت بر کرسی حکمرانی تکیه می‌زند تا هر کس و هر چیز را در جای خود قرار دهد و سهم هر پدیده‌ای را به مقتضای حقّ و داد بپردازد. و بالاخره جهان و جهانیان شاهد حکومتی خواهند بود که سراسر حق و عدل است و کمترین ستم و ستمگری در گستره آن بر کسی نمی‌رود. حکومتی که مظهر صفات جمال و زیبایی پروردگار عالم است و در ساحت آن، بشر به تمامی آرمان‌های فراموش شده خود دست می‌یابد.



حقیقتش را که بخواهید احمق مجرم نیست ، بیمار است .

یعنی : معمولا احمق ها آگاهانه دست به حماقت نمی زنند

خیلی از آن ها حتی فکر می کنند که خردمند و دانا هستند نه احمق

احمق ها بیشتر از آنکه موجب تنفر بشوند ، مایه ترحمند

بیشعور ها اما داستان شان با احمق ها فرق دارد

کسی که ساعت سه صبح بوق میزند بیشعور است

کسی که جلو تمام ن مسیر می ایستد بیشعور است

کسی که در خیابان باریک پارک دوبله پارک می کند ، بیشعور است

این ها بیشعورند حالا یا از نوع احمق بیشعور یا از نوع پروفسور بیشعور

احمق بودن درد ندارد ، درمان هم ندارد ، ربطی هم به شعور ندارد ، بیشعوری از جای دیگری می آید

از خانه و مدسه ، از سرانه مطالعه ، از خود شیفتگی ، از بی وجدانی ، از مرکز فرهنگ فاسد

بیشعوری واگیر دارد ، هم درد دارد و هم درمان .

مشکل ما ، احمق ها نیستند

مشگل ما هیچ وقت احمق ها نبودند

مشگل ما بیشعور ها هستند

یادتان باشد سواد هیچ وقت شعور نمی آورد

شعور یعنی تشخیص کار خوب از بد

شعور یعنی تشخیص کار درست از اشتباه

سواد یاد گرفتن فرمول و اطلاعات در علم و یا مبحث خاصی است !

این شعور است که راه استفاده درست و یا غلط از علم (سواد) رو به ما میگه !

شعور رو به کسی نمیشه آموزش داد ، یک انسان میبایست در درون خودش طلب شعور کند تا به آن دست پیدا کند !


  خاویر کرمنت





زمین گهواره كابوسهای تلخ انسان بود

زمان چون كودكی در كوچه های خواب حیران بود

خدا در ازدحام ناخدایان جهالت گم

جهان در اضطراب و ترس در آغوش هذیان بود

صدا در كوچه های گیج می پیچید بی حاصل

سكوتی هرزه سرگردان صحرا و بیابان بود

نمی رویید در چشمی به جز تردید و وهم و شك

یقین تنها سرابی در شكارستان شیطان بود

شبی رؤیای دور آسمان در هیأت مردی

به رغم فتنه های پیش رو در خاك مهمان بود

جهان با نامش از رنگ و صدا سیراب شد آخر

محمد» واپسین پیغمبر خورشید و باران بود


سید ضیاء الدین شفیعی
                                                                                                                      



عکاس : میتونم ازت یه عکس بگیرم ؟

پسر : که چی بشه ؟

عکاس : که مردم ببینن با چه رنجی

برادرت رو توی این سرما رو کولت گذاشتی

پسر : میتونی بهم کمک کنی ؟

عکاس : چه کمکی ؟

پسر : کمرم درد گرفته میتونی به جا عکس گرفتن

برادرمو تا خونه سوار ماشینت کنی ؟

عکاس : شرمنده عجله دارم .


بعضی فقط به ظاهر انسانند

کاش انسانیت را یاد بگیریم


پندهای یک پدر پیر در حال مرگ روی تخت بیمارستان به فرزندش :

منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش و اشکهایت را با دستان خود پاکن (همه رهگذرند )

زبان استخوان ندارد ولی اینقدر قوی هست که بتواند به راحتی قلبی را بشکند ( مراقب حرفهایت باش )

به کسانی که پشت سرت حرف میزنند بی اعتنا باش آنها جایشان همانجاست دقیقا پشت سرت (گذشت داشته باش)

گاهی خداوند برای حفاظت از تو کسی یا چیزی را از تو میگیرد اصرار به برگشتنش نکن پشیمان خواهی شد (خداوند وجود دارد پس حکمتش را قبول کن )

انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش . اگر صدای بلند نشانگر مردانگی بود سگ سرور مردان بود

قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی نظری پایین بینداز و داشته هایت را شاکر باش

انسان بزرگ نمیشود جز به وسیله فکرش .

پیامبر اکرم صلوات الله علیه :
هنگامی که مردمان نسبت به بینوایان جامعه خود محبت نکنند 
و بازارهای خویش را ( برای توانگران ) پر از کالاهای متنوع سازند
و برجمع کردن مال همت گمارند 
خداوند ایشان را به چهار خصلت (و بدبختی ) گرفتار می سازد :
قحطی روزگار ، ستم حاکمان ، خیانت کارگزاران حاکم ، چیرگی دشمنان

احیاء علوم الدین جلد 4 صفحه 291


یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ

ای آن که خدایی که تو را خلق کرد پیش از خلقت بیازمود

و در آن آزمایش بر هر گونه بلا و مصیبت تو را شکیبا و بردبار گردانید.



ای ماورای حد تصور کمال تو

بالاتر از پریدن جبرئیل ، بال تو

غیر از حسین فاطمه چیزی ندیده ایم

در انعکاس آئینه های زلال تو

نزدیک سایه های عبورت نمی شویم

نامحرمان عشق کجا و خیال تو

از گوشه های چشم تو ساقی درست شد

محض رضای پای تو محمل درست شد

تو زینبی و شیر زن بعد کربلا

تفسیر نفس مطمئن بعد کربلا

زهرا نبی حسین و علی و حسن تویی

بانو تویی تو ،پنج تن بعد کربلا

-----------------------


آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت

در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد

تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت

دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت

قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت

مرغ دریا خبر از یک شب طوفانی داشت

گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت

چه هوایی به سرش بود که با دست تهی

پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت

بس که اوضاع جهان درهم و ناموزون دید

قلم نسخ برین خط چلیپا زد و رفت

دل خورشیدی اش ازظلمت ما گشت ملول

چون شفق بال به بام شب یلدا زد و رفت

همنوای دل من بود به هنگام قفس

ناله ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت


هوشنگ ابتهاج






آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

بابیک necksocarab belchicomi رنگین کمان داراب ftadylulre خرید اسكیت دو چرخ کودکانه بچگانه دخترانه پسرانه 2020 se Cheap Jerseys more Cheaper than others China Wholesale Jerseys gurloogemi سایت تخصصی ساعت مچی زنانه و مردانه